این روزنامه می افزایدک: «قتلعام سال ۶۷ در زندانهای ایران تقریباً در نظر اروپائیان ناشناخته مانده است به دلیل اینکه دولت ایران آن را مخفی نگهداشته است. بیش از ۳۰ هزار زندانی سیاسی در زندانهای ایران بعد از فتوای خمینی اعدام شدند. این زنان و این مردان از طبقات مختلف اجتماعی، پزشکان، پرستاران، دانشجویان، ورزشکاران، مجموعهای از جوانان و بزرگسالان بودند که در این پروسه خونین مفقود شدند. این زندانیان حلقآویز شدند برای اینکه از یک اسلام آزاد از تمامی بنیادگرایان دفاع میکردند، برای اینکه یک تراکت یا روزنامه مجاهدین را خواندهاند، برای اینکه در ارتباط و یا عضوی از مقاومت ایران بودهاند. کامیونها از اجساد پرشده بود و اجساد در قبرستانها و مناطق مختلفی از کشور دفن شدند. خاکی که در سالن کناری نشان داده شد و آن را در چند لحظه پیش مشاهده کردید و همچنین عکسها، بیانگر این قتلعام است که توسط یک کمیته مرگ اجرا شد که تعدادی از سران آن، همچنان در زمره بالاترین مسئولین رژیم ایران هستند.
اگر این قتلعامها از دید جامعه بینالمللی پنهان مانده به این دلیل است که این اعدامها سریع و در پشت درهای بسته در کمتر از سه ماه انجامشده است. در یکزمان کوتاه و این سؤال که آیا شما هوادار مجاهدین خلق هستید. رژیم ایران برای خانوادهها برگزاری هر نوع مراسم و بزرگداشت و تجمعی را برای دوستان، برادران، خواهران و فرزندان خود را ممنوع کرد».
در اینجا تنها به چند مورد کوتاه از سخنرانیهای آنها اشاره میشود.
آخوند موسوی تبریزی
دادستان کل رژیم در دوران خمینی ترس خود را اینچنین بیان کرد:
«این کاش این اتفاق نمیافتاد. این فایل به ضرر نظام است و صلاح نبود که منتشر شود». (سایت پاسدار رضایی22 \ 5 \ 95 )
علی خمینی نوه خمینی دجال ضمن دفاع از قتلعام بیش از سی هزار زندانی مجاهد و مبارز گفت: «ماجرای سال ۶۷ حاصل مدیریت خمینی است ... ناجوانمردانه است اگر نظام را متهم کنیم که چرا تند با مجاهدین برخورد کرده است. آنها کسانی بودند که در مقابل نظام ایستادند ...
نظام باید با اینها مبارزه میکرد، محکم هم باید برخورد میشد. الحمدالله شد و کشور آرامش را دید...».(خبرگزاری حکومتی مهر 22 \ 5 \ 95)
در اینجا منظور نوه خمینی از "آرامش" اعدام، سرکوب، شکنجه، قطع دستوپا و انگشت، دزدیهای نجومی سران رژیم، پولشویی های بیحدوحساب، فساد دولتی، جنگافروزی در منطقه و کشتار مردم بیگناه، صدور تروریسم، گسترش فقر، فساد و فحشاء، توزیع و قاچاق مواد مخدر توسط سپاه پاسداران با درآمدهای نجومیاش، گسترش نقض حقوق بشر و مسلماً هنوز به دنبال راهی برای ساختن بمب اتم توسط رژیم آخوندی است.
محمدرضا باهنر رییس قبلی مجلس ارتجاع در توجیه قتلعام سال ۶۷ با وقاحت گفت: «بنده اگر اپوزیسیون نظام شدم، باید پیه اعدام را به تنم بمالم» (سایت حکومتی انتخاب 22 \ 5 \ 96 \)
مجریان قتلعام زندانیان سیاسی سال ۶۷ از آن زمان تاکنون در بالاترین مناصب سیاسی، اطلاعاتی و قضایی قرار دارند.
به گفته خانم مریم رجوی، عملکرد بسیاری از سردمداران دستاندرکار این قتلعام، جنایت علیه بشریت است.
بنابراین جامعه بین لمللی موظف است آنها را در برابر عدالت قرار دهد. محکومیت جهانی و رسمی این قتلعام یک گام ضروری برای توقف اعدامهای جمعی در ایران است.
امروزه اعدامها در حکومت ایران ادامه دارد. فقط در ماه اوت در عرض یک هفته آخوندها ۴۶ نفر را در ایران اعدام کردند.
سازمان عفو بینالملل وضعیت اعدامها در دوران حسن روحانی را یک روند فزاینده و سرسامآور از اعدامها توصیف کرده است.
انجمن حقوق بشری به قابیل دست نزنید در ایتالیا، وزارت خارجه آمریکا، فرانس لیبرته جنبش فرانسوا میتران، هیومن رایتس واچ، وزارت خارجه آلمان، گراند ریپورت و دهها سازمان حقوق بشری دیگر از گسترش اعدامها در ایران گزارش دادهاند.
از سال ۲۰۰۵ تاکنون دستکم ۷۳ متهم نوجوان در ایران اعدامشدهاند. هیومن رایتس واچ مستقر در نیویورک روز سه سنبه ۱۹ مرداد با انتشار بیانیهای اعدام نوجوانان توسط رژیم آخوندی را نقض میثاق بینالمللی حقوق کودک دانست. این در صورتی است که رژیم ایران کنوانسیون سازمان ملل در ارتباط با حقوق کودکان و نوجوانان را امضاء کرده است.
هنوز ۱۶۰ نفر که در زمان ارتکاب جرم زیر سن قانونی بودهاند در زندانهای رژیم در انتظار اجرای حکم اعدام هستند. تعداد اعدامهای دست جمعی در این مدت آخر افزایش پیداکرده است که همه آنها در شرایط بسیار غیرانسانی انجام میگیرند. اعدام دست جمعی ۲۵ زندانی سیاسی اهل سنت در زندان گوهردشت کرج بهترین گواه این رفتار غیرانسانی و گسترش نقض حقوق بشر در رژیم آخوندی است. انتشار نوار صوتی تکاندهنده آقای منتظری در ارتباط با قتلعام سیاسی سال ۶۷ باعث شده رژیم از ترش گسترش اعتراضات مردم دست به سرکوب بیشتری بزند.
همزمان با سالگرد قتلعام ۳۳۰ هزار زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ رژیم ضدبشری آخوندی به اعدام جمعی زندانیان ادامه میدهد. صبح روز شنبه ۶ شهریور (۲۷ اوت) بهرغم فراخوانهای بینالمللی ۱۲ زندانی در زندان کرج به دار آویخته شدند. این زندانیان روز سوم شهریور جهت اجرای حکم ضدانسانی اعدام به سلولهای انفرادی این زندان منتقلشده بودند. بهاینترتیب شمار اعدامهای ثبتشده صرفاً طی ۲۶ روز گذشته به ۷۸ اعدام بالغ میشود.
علیرضا مددپور، ۳۴ ساله، یکی از اعدامشدگان یک دانشجوی حسابداری بود که به دلیل فقر و مشکلات مالی ناچار به ترک تحصیل شد و زندگی محنتبار خود را از طریق سرایداری تأمین میکرد. او پس از دستگیری توان گرفتن وکیل نیز نداشت و در یک دادگاه نمایشی ۲۰ دقیقهای توسط دژخیمان قضاییه به مجازات مرگ محکوم شد.
رژیم آخوندی در حالی جوانان کشور را به اتهام قاچاق مواد مخدر دستهدسته اعدام میکند که سرنخ قاچاق مواد مخدر به خامنهای و سپاه پاسداران وصل است و درآمد آن صرف تروریسم و بنیادگرایی میشود. در یک گزارش محرمانه ملل متحد منتشرشده توسط ویکی لیکس تصریحشده است که رژیم ایران بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر در جهان بهشمار میرود (گزارش سفارت آمریکا در باکو- ۲۲ خرداد ۸۸).
در داخل کشور نیز سرنخ بیشتر شبکههای توزیع مواد مخدر بهویژه در بین دانشجویان و دانش آموزان دست رژیم و پاسداران است. رسول خضری یک نماینده مجلس رژیم شمار افرادی که با اعتیاد درگیر هستند را ۱۰ میلیون نفر ذکر کرد و افزود: درحالیکه قیمت همه کالاها در کشور بالا رفته، قیمت «شیشه» بهشدت کاهشیافته است. عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور روحانی گفت: مصرف شیشه که یک ماده مخدر شیمیایی خطرناک است، تنها در عرض دو سال از زیر چهار درصد به ۲۲ درصد رسیده است. به گفته تنها هفت درصد معتادان بیسوادند و بقیه دیپلم و لیسانس دارند، همچنین رقم اعتیاد در زنان که قبلاً حدود چهار درصد بوده اکنون به ۹.۳ درصد رسیده است. (خبرگزاری حکومتی ایسنا- ۲۸ مرداد ۹۳).
مقاومت ایران بارها با صدور اطلاعیه، عموم مراجع بینالمللی حقوق بشر را به اقدامی عاجل برای توقف مجازات وحشیانه اعدام در ایران تحت حاکمیت آخوندها فراخوانده است.
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد طی فراخوانی خواستار توقف فوری اعدام این زندانیان شده و گفته بود: «صدور حکم اعدام در دادگاههایی که نهتنها با استانداردهای بینالملل بلکه با قوانین داخلی خود رژیم هم مطابقت ندارد، نگرانکننده است».
استمرار اعدامها بهرغم موج محکومیت بینالمللی، بیانگر وحشت خامنهای از فوران خشم مردم و بالا گرفتن جنبش دادخواهی است.
رژیم آخوندی میداند که دیگر با هیچ ترفندی قادر نخواهد بود چهره خونخوار خود را در جامعه بینالمللی بپوشاند و ترس و وحشت سران رژیم در سخنرانیهای آنها در روزهای گذشته نشان از نگرانیهای آنها از سقوط نظامشان میدهند.