در قسمتی از این مقاله آمده است: «در تابستان 1988هزاران نفر از زندانیان سیاسی در ایران به طور سیستماتیک ظرف یکی دو ماه اعدام شدند. این کشتار نه تنها در ابعاد، وحشتناک بود بلکه با بلوکه کردن همه تلاشهای تحقیق در ابعاد این قتل عام, بصورتی مرموز باقی مانده است. خیلی از قربانیان اعدامها, در اماکن نامعلوم دفن شدند... دستور این اعدامها مستقیماً توسط خود خمینی به صورت فتوا صادر می شد. قصد خمینی پاکسازی هرگونه اپوزیسیون و به طور خاص سازمان اصلی مخالف یعنی مجاهدین خلق ایران بود. با فتوای خمینی بود که کمیته مرگ تشکیل شد که برای تعیین موضع عقیدتی زندانیان کار می کرد. کسانی که نمی پذیرفتند وابستگی شان به سازمان مجاهدین خلق ایران را رد کنند به پای چوبه دار فرستاده می شدند... طنز قضیه این است که حالا 28 سال بعد, این رژیم نه مشروعتر شده و نه باثبات تر و حتی در حذف سازمان مجاهدین خلق ایران شکست خورده است. این اظهارات منتظری در این نوار صوتی بار دیگر یاداور می شود که گذشته و ماهیت این رژیم چه بوده است. آنها که در این قتل عام دست داشتند همچون مصطفی پورمحمدی کماکان مواضع ارشد در این رژیم را اشغال می کنند... نزدیک به 2700 نفر در دوران رژیم روحانی اعدام شده اند و 4500 نفر دیگر بنا به گفته مقامات رژیم در صف اعدام هستند... زمان آن است که جهان برای قربانیان قتل عام 1988 دادخواهی کند و این رژیم را بخاطر نقض قانون بین الملل و جنایت علیه بشریت, به پای حساب بیاورد. بنا به گزارش جفری رابرتسون وکیل حقوق بشر, این کشتار بلحاظ بی دفاع بودن قربانیان, با قتل عام 1995 صربرنیتسا قابل مقایسه است... وی افزود کنوانسیون نسل کشی 1948 موظف می کند که مقوله قتل عام باید مورد تحقیق قرار گیرد. شورای امنیت سازمان ملل متحد باید فراخوان رابرتسون را توجه کند تا بنا به منشور هفتم، اختیارات یک دادگاه بین المللی ترتیب بدهد تا به طور کامل این قتل عام را مورد تحقیق قرار بدهد و مسببین را به پای میز عدالت بیاورد».
هیل نشریه کنگره - ۶ شهریور ۹۵