یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به این واقعیت، نوشت: «بیست و ششم مردادماه بود که علیاکبر سیاری، معاون بهداشت وزیر بهداشت، در جلسهای از گرسنگی ٣٠درصد ایرانیان خبر داده و گفته بود که: «این افراد نان خوردن ندارند». (سایت حکومتی فرارو ۱۰ شهریور ۱۳۹۵)
ترجمان این جملات به معنای نهادینه شدن بحرانی بنام گرسنگی در میان ۲۵ میلیون شهروند ایرانی در حاکمیت غارتگر ولیفقیه میباشد که بهیقین آمار واقعی آن بسیار فراتر از آنی است که کارگزاران و متولیان رژیم به آن اعتراف کردهاند.
این گزارش در ادامه به موضوع کودکان گرسنه نیز اشارهکرده و میافزاید: «حالا پس از گذشت نزدیک به دوهفته از گزارش معاون وزیر بهداشت، معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی، درجلسه ستاد فرهنگی و اجتماعی مدیریت و ساماندهی آسیبهای اجتماعی استان فارس، صحبتهای دیگری درباره وضع سوءتغذیه در ایران کرد. (و) اینکه ١٥٠ هزار کودک در کشور، مبتلا به سوءتغذیه هستند».
این آمار و ارقام بهغایت دستکاریشده در حالی بیان میشوند که پیشتر همین سایت حکومتی از وجود سوءتغذیه در میان «۲۰۰ هزار کودک» ایرانی زیر ۶ سال خبر داده بود. یک کارگزار رژیم در این رابطه گفته بود: «بر اساس آمار و گزارشهای رسیده بیش از ۲۰۰ هزار نفر از کودکان زیر شش سال در کل کشور دچار سوءتغذیه هستند». (سایت حکومتی فرارو ۳ فروردین ۱۳۹۲)
به گفته کارشناسان مهمترین عامل پدیدار شدن سونامی سوءتغذیه همان «فقر» میباشد که در خود مسائل ناشی از کم غذایی سوءتغذیه پروتئین ـ انرژی، کمخونی، فقر آهن، اختلالات ناشی از کمبودید، کمبود روی، کلسیم و کمبود ویتامینهای مختلف را به همراه دارد. بههرحال از هر منظر که به آمار و ارقامهای بسیار متناقض رژیم نگار کنیم، بهیقین به مخرج مشترکی بنام وجود فقر گسترده در ایران خواهیم رسید. فقری که نوزاد ناقض الخلقه بحران دیگری بنام «ناعدالتی» در کشوری بر دریای نفت و گاز میباشد.
همچنین این گزارش در ادامه به ابعاد دیگری از فقر و وجود آسیبهای اجتماعی در حاکمیت ولیفقیه، بهویژه در میان کودکان به نقل از یک کارگزار رژیم در وزارت رفاه! اعتراف میکند و میافزاید: «٣٥٠هزار کودک بازمانده از تحصیل در کشور وجود دارد».