بحران فقر که تابع مستقیمی از بیکاری میباشد، به حدی است که برای نمونه بسیاری از اقشار ضربهپذیر و بهویژه روستائیان را به بنبست کامل در زندگی روزمره کشانده است.
یک کارگزار رژیم در مجلس حکومتی ضمن اعتراف به این واقعیت، گفت: «دولت باید شفاف از کشاورز و دامدار حمایت کند در روستاهای نهبندان کسانی هستند که زندگی آنها فقط با یک گوسفند یا بز میگذرد و زمانی که گوسفند میمیرد خسارتی دریافت نمیکنند و یک سال باید برای ۲۰۰ هزار تومان دوندگی کنند».
واقعیت این است که فقر گسترده در میان روستائیان اکنون موجب بروز شکاف عمیق طبقاتی در ایران تحت حاکمیت ولیفقیه شده است، زیرا در نبود سرمایه و در نبود حمایتهای دولت آخوند روحانی، بسیاری از روستائیان با فروش زمین و دیگر اموال خود و با کوله باری مملو از درد و محنت، راهی شهرهای بزرگشده و به حاشیهنشینی روی آوردهاند. تصاویر دردآور حاشیهنشینان که به گفته مقامات رژم قریب ۱۱ میلیون و به روایت واقعیتر ۱۸ میلیون نفر میباشند، بهترین بینه به وجود ناعدالتی، فقر و فلاکت در این حاکمیت غارتگر و سرکوبگر میباشد.
این کارگزار حکومتی در ادامه به وضعیت بحرانی در روستاهای خراسان اشاره کرده و میافزاید: «زندگی اهالی روستا که زمانی کشاورز و دامدار بودند با ۴۵ هزار تومان یارانهای که دریافت میکنند سپری میشود، آنها زندگی سختی دارند. بهخصوص که در منطقهای خشک زندگی میکنند، مردم روستاهای نهبندان و سربیشه گرسنه هستند و به کمک نیاز دارند. در این مناطق روستاهایی هستند که حتی آب و برق هم ندارند». (خبرگزاری حکومتی ایلنا ۹ شهریور ۱۳۹۵)
این سخنان در حالی بیان میشود که آخوند روحانی در تبلیغات دروغین خود همواره از گشایش و بهبود وضعیت روستائیان کشور خبر میدهد. برای نمونه وی در سفری به یاسوج ضمن دروغپردازی مشمئزکنندهای گفت: «حضور پزشکان متخصص در روستاها، احداث، ترمیم و آسفالت راههای روستایی و آبرسانی به روستاها ازجمله افتخارات دولت درزمینهٔ ارائه خدمت بیمنت به مناطق روستایی است».!! (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس تسنیم ۲۴ مرداد ۱۳۹۵)
اما برخلاف تمامی تبلیغات «دولت تدبیر و امید», عضو باند خامنهای در کمیسیون کشاورزی مجلس حکومتی به وجود «خالی شدن ۴۷ درصد از روستاهای خراسان از سکنه» و نیز بحران عمیق فقر و تهیدستی و یا عدم حداقل امکانات رفاهی مانند آب، برق، بیمههای درمانی، دارو، دکتر و بهداشت در میان روستائیان اینگونه اعتراف میکند: «برای رساندن برق به خانههای آنان مراجعات زیادی داشتهایم تا حداقل برق داشته باشند. واقعیت زندگی مردم آن منطقه این است، یک سرما یا یک بیماری تمام محصولات آنان را نیست و نابود میکند آنوقت کسانی هستند که خسارت این مردم را پرداخت نمیکنند.
افضلی در ادامه بیان داشت: در صندوق بیمه محصولات کشاورزی سهم بیمه ۷۵ درصد و سهم بیمهگذار نیز ۲۵ درصد است، الآن دولت سهم خود را پرداخت نمیکند، مسئله این است که خسارت کشاورزان در ردیف بودجه تعریف نشده است و همین مسئله موجب شده که مطالبات کشاورزان پرداخت نشود؛ یعنی کشاورزی که باید یک سال پیش خسارت خود را دریافت میکرد هنوز هم معطل است. این در حالی است که سال زراعی نیز آغازشده است و کشاورز به این پول نیاز دارد».