حاشیهنشینی که بهیقین محصول نا عدالتی، نابرابری، رکود اقتصادی و نیز شکاف عمیق طبقاتی در نظام غارتگر خامنهای است، با فرار روزافزون روستائیان به شهرهای بزرگ و اسکان آنان در انواع و اقسام «حلبیآبادها» بازتاب منطقی استثمار و ستم مضاعف بر بخشهای بزرگی از مردم میهنمان و نیز شهروندان خارجی در ایران است.
یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به این واقعیات به نقل از یک کارشناس مسائل اجتماعی ازجمله مینویسد: «بسیاری از این افراد از کشورهای دیگر با فرهنگهای مختلف هستند و درعینحال، بسیاری از افراد را هم شاهدیم که به دلیل فقر از نقاط مختلف تهران یا شهرهای دیگر کشورمان به اینجا کشیده شدهاند. ما در دورهای زنانی را شاهد بودیم که از شمال کشور بودند و بعد از این که تحقیق کردیم که چرا تعدادشان زیاد شده به این نتیجه رسیدیم که خانههای قدیمیشان را در شمال به قیمتهای کمی از آنها میخرند و برج و ویلا میسازند، این افراد هم به امید این که با آن پول بتوانند در تهران زندگی کنند، به تهران مهاجرت میکنند اما با وضعیت نامناسب اقتصادی مواجه میشوند».
(سایت حکومتی سلامت نیوز ۲۱ مهر ۱۳۹۵)
درحالیکه دولت آخوند روحانی ضمن دستکاری آمار مربوط به حاشیهنشینها، همواره تنها از رقمی معادل ۱۱ میلیون سخن به میان آورد، برآوردهای سازمان ملل متحد آمار دیگری را نشان میدهند. بر اساس آخرین گزارش ملل متحد قریب ۲۰ درصد از کل جمعیت ایران را حاشیهنشینها تشکیل میدهند که با یک حساب سرانگشتی به رقمی بالغبر ۱۶ میلیون خواهیم رسید.
همچنین در این راستا باید به وضعیت بحرانی زنان حاشیهنشین اشاره نمود که بهیقین قربانیان اصلی این ستم مضاعف در جامعه میباشند. یک جامعهشناس در این رابطه میگوید: «زنان در این مناطق با مشکلات بسیاری مواجهاند، بسیاری از آنها را زنان سرپرست خانوار تشکیل میدهند که به دلیل بیکاری گسترده مردان، کم درآمدی مردان، معلولیت مردان و نداشتن آموزش و مهارت، در کارهای سخت و درعینحال کم درآمد شاغل میشوند».
بهموازات این واقعیات باید به فاکتورهایی مانند فقر، اعتیاد، فرهنگ سنتی، اعمال خشونت علیه زنان، فروش کودکان و بهویژه دختران، پیشفروش کودکان به دنیا نیامده، فروش اعضاء بدن و یا ازدواجهای زودرس در حاشیههای شهرها اشاره نمود که بهیقین به تمامی مصائب و مشکلات بهموازات نبود امکانات رفاهی و زیربنایی برای این قشر محروم ضریب میزند.
یک مددکار اجتماعی در این رابطه اضافه میکند: «افرادی که در چنین مناطقی زندگی میکنند امکانات تفریحی زیادی ندارند و همین موضوع میتواند آنها را به سمت رفتارهای پرخطر مانند اعتیاد سوق دهد. در میدان شوش تنها یک سینما وجود داشت که همان سینما هم در حال تبدیل شدن به یک مرکز فروش شیشه و بلور است. واقعاً مردم در این شرایط باید چطور اوقات فراغتشان را پر کنند و چقدر میتوان به دور بودن آنها از مواد مخدر اطمینان داشت؟».
این وضعیت بحرانی در حاشیه شهرهای کشور در حالی است که دیکتاتوری خامنهای سالانه میلیاردها دلار از درآمدهای ملی کشور را خرج صدور ترور، کشورگشایی و یاری رساندن به دیکتاتورهایی مانند بشار اسد خونریز میکند.