در آن صورت, پس از سی سال, شعار کارگران در روز جشن بین الملل خود این نمی بود که «کارگر روز بیکاریت مبارک» و طبقه کارگر ایران خمینی را هر شب در کنار سفره های خالی خود و چشمان نیازمند فرزندانش هزار بار لعن و نفرین نمی کرد.
«کلمه دجّال در لغت، صیغه مبالغه، برگرفته از دَجَل به معنی دروغ وخدعه و نیرنگ است. منتهای فریب و ریاکاری و تزویر و دروغگویی است» (از سلسله آموزشهای رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی). مصداق این مبالغه گویی و دجالیت حیرت آور هم همان مزخرفات خمینی بمناسبت روز جهانی کارگر است که در ابتدای این نوشتار آمد: «عالم از کار و کارگر تشکیل شده است»! «چه عوالم ماقبل طبیعت و چه طبیعت و چه عوالم مابعدالطبیعه»! موجودات طبیعی هم همه از کارگر پیدا شده و خدا هم کارگر بوده است! با وقاحت تمام از کیسه عالم مادی و ماوراء الطبیعه و خلق و خالق می بخشد گویی که مال پدرش است!
اما هدف از این تعاریف پت و پهن از قضا تهی کردن کلمات «کار» و «کارگر» از مفاهیم واقعی و ملموس و مادی آنها است تا راه برای جاری شدن سیل انواع فساد و حق کشی و دجالیت نیز هرچه پت و پهن تر شود.
بماند که در عین تمجید از «کار», خمینی خود محض رضای خدا یک ساعت عمرش را هم به کار مولد و غیرانگلی اختصاص نداد. از قبل از انقلاب که با کدخدا و «اعلیحضرت همایونی» می ساخت تا ده را بچاپد تا آخر عمرش که با تن پروری و مخفتخواری و بیعاری و بیکاری روزگار را گذراند و خود و ولایت انگل پرور خود را با هزار آفت و بلا سر بار جامعه و تاریخ ایران کرد, خمینی یک مثقال صلاح و صواب برای محیط پیرامونش نداشت.
بعنوان حسن ختام این بخش, در همان سخنرانی, خمینی با داس و تبر به دست و سرود انترناسیونال به لب, به سبک «توده» پسند, خود را در مسند لیدر امت پرولتاریا هم جا می زند و فرمان می دهد: «همه با هم، دهقان با ما و کارگر با ما و همه با هم به پیش!»
حال, پس از سی سال, «از مار نزاید جز توله مار»
بازماندگان خمینی هر ساله به مناسبت روز جهانی کارگر جهت منحرف کردن آن و استفاده تبلیغاتی دجالگرانه، دست به اقدامات خنده دار و در آن واحد مشمئزکننده ای می زنند. ترفند اصلی آنان اعلام «هفتة کارگر» است تا همانند امام ملعون خود روز کارگر را لوث نموده و از اعتبار و منزلت حقیقی آن بیاندازند. امسال که روز جهانی کارگر با قیام سراسری مردم ایران و رو در رویی آنان با نظام ولایت فقیه مقارن شد, تدابیر رژیم طبعا بیشتر و غلیظ تر از گذشته بود. در برنامه های آن ابداَ و حتی یک مورد نمایشی هم جایی برای تظاهرات و گردهمایی باز نشد و نمایش های آخوندساخته روز جمعه قبل از روز کارگر به اتمام رسید.
برنامه ای که توسط وزارت کار رژیم در نظر گرفته شده بود, از 5 اردیبهشت شروع شد. یک روز آن به حضور در قبر دجال و لعنت فرستادن به وی اختصاص داشت, یک روز به ملاقات با احمدی نژاد قداره بند, یک روز ملاقات با ولی فقیه بیکار و بیمار و یک روز جایزه به کارگر نمونه و روز آخرش هم شرکت در نمایش جمعه.
براستی که تاریخ, ناف هیتلر و خمینی را از حیث دجالگری به هم دوخته است. نازیهای آلمان هم وقتی به قدرت رسیدند روز جهانی کارگر را در اول ماه مه با آب و تاب فراوانی جشن گرفتند. اما درست فردای آن روز, (2 مه 1933), هیتلر دستور دستگیری تمامی رهبران اتحادیه های کارگری را داد. مهمتر از همه, جهت منحرف کردن اذهان کارگرانی که به تازگی امکانات سازماندهی و استقلال تشکیلاتی شان نابود شده بود و اکنون باید در عوض با نهادی همچون «خانه کارگر» به نام «جبهه کارگری آلمان» سر می کردند, اقدام به حاتم بخشی نموده و خیل عظیمی از کارگران آلمان را برای تفریح و خوشگذرانی با کشتی تفریحی به نروژ و نقاط دیگر می فرستاد. در عین حال که سیاستهای مخرب و ضدکارگری او دمار از روزگار زحمتکشان تحت قلمرو نازیها در می آورد, هرگونه اعتراض و تظاهرات کارگران نیز به طرز وحشیانه ای سرکوب می شد و فعالیت آزاد اتحادیه ها ممنوع بود.
عینا همین دجال بازی های هیتلری در نظام پوسیده خامنه ای نیز رواج دارد. برای مثال خانه کارگر رژیم امسال اقدام به تهیه طرح و برنامه هایی مانند «روز کارگر پیشکسوت» و «تجلیل میثاق با ولایت» کرده است. علاوه بر اینها لیست جالب تر دیگری وجود دارد: «دومین دوره مسابقات مفاهیم قرآن، برگزاری جشنواره و مسابقات فرهنگی کار توسط فرهنگسرای کار، مسابقه قانون کار, مسابقات ورزشی در محیط های کارگری، ملاقات با خانواده شهدا و جانبازان, و گل دادن به کارگران توسط دانش آموزان»!
گویی که گردش و مسابقه و تفریح و گل رز و جایزه و «صدآفرین» های سیدعلی خامنه ای و لبخند تهوع آور گماشته شارلاتان او, جای نان و گوشت و مایحتاج به یغما رفته کارگران و خیل گسترده زحمتکشان اخراج شده را پر می کند.
معلوم نیست کارگران ستمدیده جامعه ما حقوق از دست رفته خود را چگونه باید در لابلای مسابقه قرآن و میثاق با ولایت و رقابت ورزشی پیدا کنند و اگر بجای چهره های چرکین و مکروه احمدی نژاد و خامنه ای حقوق معوقه خود را طلب کنند باید چه کسی را ببینند؟ و در حالیکه کارد به استخوانهایشان رسیده است اعتراضات و خواسته های مشروع خود را چگونه و در چه ظرف سیاسی باید بیان کنند؟ صدای اعتراض خود را از چه مجرایی باید به گوش برسانند؟
پس بی جهت نیست که هنگام برنامه های نمایشی رژیم در تالار ابن سینای وابسته به دانشگاه تهران در بعد از ظهر روز کارگر, یک کارگر جوان بنام محمد نیا در یک اقدام تکاندهنده خود را در اعتراض به سیاستهای ضدکارگری آخوندی به آتش کشید و نمایشات آخوندهای فاسد و چپاولگر را رسوا کرد.
برغم همه تدابیر تبلیغاتی و دجالگری آخوندی, کارگران دلیر ایران روز جهانی کارگر امسال را نیز با اعتراضات گسترده خود علیه رژیم رقم زدند.
این در حالی بود که وازرت کار اجازه تجمع کارگران دست چین شدةخود رژیم را هم به خانة کارگر نداد با وجود اینکه خانه کارگر در محیط سربسته تجمع داشت و اعلام کرده بود اجازه نخواهد داد تجمعات آن ماهیت سیاسی پیدا کند. طبعا وحشت آنها از هر گونه تجمع و این بود که کارگران واقعی کنترل جلسه را با شعارهای خود بدست آورند و جرقة یک حرکت غیرقابل پیش بینی زده شود. هدف اصلی وزارت کار جلوگیری از برگزاری گردهمایی یا تظاهرات در امتداد قیام سراسری به مناسبت روز کارگر در 11 اردیبهشت بود.
خانه کارگر نیز متقابلا امسال زودتر از زمان اقدام به تهیه طرح و برنامه های خود برای روز کارگر نمود تا از رقیب (وزارت کار احمدی نژاد) عقب نیفتد. در برنامه های خانه کارگر دیدار با احمدی نژاد خط خورده بود. بنا بر اطلاعات رسیده امسال بدلیل ضعف مفرط رژیم و ترس از شکل گیری اعتراضات علیه رژیم, وزارت کشور وارد شده و با وساطت بین برنامه های وزارت کار و خانه کارگر قصد دارد به گونه ای هفته کارگر را سپری کند که نیروهای مقاومت نتوانند از این روز علیه رژیم استفاده نمایند. به همین سبب در تهران برنامه هفته کارگر توسط وزارت کشور بین وزارت کار و خانه کارگر هماهنگ گردید و در شهرستانها نیز معاونت سیاسی استانداری جلساتی با اداره کار و خانه کارگر برگزار کرده و برنامه هفته کارگر را هماهنگ نمودند.
این باصطلاح نهادی است که قرار است حافظ حقوق کارگران در حکومت عدل خمینی باشد! خانه کارگر بجز یکسری کلاسهای آموزشی کامپیوتر و زبان و حسابداری که برای کارگران عضو برگزار می کند ظاهرا هیچ مسئولیت دیگری جز ستایش «مقام معظم رهبری» و بیعت با ولایت فقیه در خود نمی بیند. به گفته یکی از کارگران «یکبار هم نگفته بخاطر حقوق مثلا جمع شوید و فلان کار را بکنید. چنین چیزی نبوده است».
بدیهی است که معضلات و شرایط عینی کارگران که تنها یکی از اقشار ستمدیده جامعه ایران می باشند سالهای نوری با ظرفیت پاسخگویی نهادهای نمایشی رژیم فاصله دارد. به همین دلیل است که برغم همه تلاشهای رژیم آخوندی کارگران دلیر و زحمتکشان کشور روز جهانی کارگر را تبدیل به روز تظاهرات گسترده علیه نظام چپاولگر تبدیل کردند. درگیریها به حدی بود که در تهران مردم به یک مرکز سرکوب در فلکه دوم تهرانپارس حمله کردند و در اصفهان مردم دستگرد مزدوران رژیم را خلع سلاح نمودند. کارگران در نقاط مختلف تهران و سایر شهرهای میهن با نیروهای سرکوبگر رژیم درگیر شدند و شعار «مرگ بر خامنه ای» سر دادند. آنها شجاعانه در مقابل ضرب و شتم مزدوران به مقاومت پرداختند و نهایتا دست کم 48 نفر فقط در خیابان آزادی دستگیر شدند. گروهی از زندانیان سیاسی و دانشجویان نیز در همبستگی با کارگران و معلمان اعتصاب غذا نمودند. بدین ترتیب, کارگران ایران با درایت و شجاعت و همبستگی ملی دجالگری های رژیم آخوندی را بار دیگر نقش بر آب کردند و جنبش کارگری را از دستبرد فاشیستهای حکومتی مصون نگاه داشتند.