ابعاد این پدیده ضد انسانی بحدی بود که در بسیاری از شهرهای کشور زنان مبارز میهن امان دست به اعتراضات گسترده علیه بی عملی و بی تفاوتی دولت ـ تدبیر و امید زدند و با شعار «اسید پاش را باید کشت», منکر اول یعنی دیکتاتوری خامنه ای و حاکمیت اور را به چالش کشیدند.
در پی این اعتراضات بحق که اساس جنایات رژیم را نشانه گرفته بودند، سرانجام نماینده خامنه ای در اصفهان پس از هفتهها سکوت به طور تلویحی تائید کرد که اسیدپاشیهای اخیر شهر اصفهان مرتبط با «امر به معروف و نهی از منکر» بوده است و بدین سان رد پای خونین حکومت در این وقایع را برملا نمود. آخوند طباطبائی نژاد نمانیده خامنه ای در نمایش جمعه این شهر که به یقین در پشت این حوادث تروریستی قرار دارد، از جمله گفته بود: «مسئلهٔ حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و برای مقابله با بدحجابی، باید چوب تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد».
دانشنامه ویکی پدیا در این رابطه می نویسد: «یک شهروند اصفهانی می گوید که مدت ها قبل از شروع اسیدپاشی، به مدت 2 هفته به موبایل های شهروندان اصفهانی، پیامکی با مضمون «روی صورت بد حجابان اسید پاشیده می شود» ارسال شده بود؛ و آنها ابتدا مایعی غیراسیدی (ترکیبی از مواد شوینده نظیر وایتکس) به صورت زنان و دختران می پاشیدند».
درپی ابعاد فشارهای داخلی و بین المللی و بی آبرویی برای ولی فقیه ارتجاع، سرانجام دستگاه قضائیه و مسئولان نیروی سرکوبگر انتظامی، بکرات قول همکاری برای دستگیری «اوباش بسیجی» را دادند که تا به امروز هیچکدام از این قول و قرارها عملی نشده است، زیرا هرگز هیچ چاقویی دسته خود را نخواهد برید.
اخیرا سایت حکومتی بهار نیوز (5 آبان 1395) طی گفتگویی با یکی از قربانیان مظلوم این حادثه تروریستی و به نقل از وی و درد و رنج های او مبنی براینکه دیگر امیدی به دستگیری اسیدپاش ندارد، نوشته است: «اگر قرار بود دستگیر بشود تا الان می شد. اصلا دستگیر هم بشود چه فایده ای به حال من دارد. من دوست ندارم او اعدام شود، او حتما باید درد اسید را با گوشت و پوست و استخوانش لمس کند. البته می دانم که امیدی به بازداشتش نیست. فقط به او می گویم: فقط پنج دقیقه دستانت را روی چشمانت بگذار. این تمام دنیای من است».
ردپای خونین آدمکشان وفرمان بگیران خامنه ای در این وقایع دهشتناک علیه زنان میهن امان بحدی است که پدر این قربانی اسید پاشی در فردای واقعه اعلام کرده بود: «دو نفر که روی یک موتور سوار بوده و در زمان معینی اقدام به اسیدپاشی میکردهاند از سوی یک خودروی پیکان حمایت میشدهاند. همچنین او اعلام کرده پلیس از آنها خواسته بود خبر اسیدپاشی بر صورت دخترش را در اختیار رسانهها قرار ندهند». (همان منبع بالا)
همچنین باید به عدم رسیدگی به زنان قربانی نیز از فردای اسید پاشی های حکومتی اشاره نمود، امری که یکبار دیگر دست داشتن بالاترین مقامات حکومت در این جنایات را به اثبات می رساند؛ زیرا برخلاف تمامی وعده های دولت آخوند روحانی برای کمک های پزشکی و نیز حل و فصل بیمه های درمانی قربانیان تا به امروز در سایه همان بی تفاوتی نه تنها اقدامی صورت نگرفته است، بلکه بسیاری از متولیان نظام آخوندی نیز از هرگونه نزدیکی با قربانیان خودداری کرده اند. این زن قربانی که اکنون هردو چشم خود را پس از سالها درمان و عمل جراحی در خارج از کشور، از دست داده است، در این رابطه می گوید: «من برای گفتن حرف هایم چندین بار درخواست دیدن رییس جمهور را کرده ام ولی تاکنون این اتفاق نیفتاده است. حتی خانم مولاوردی که به تازگی به ملاقاتم آمدند قول دادند آقای ربیعی وزارت کار برای پیگیری بیمه ام بیایند ولی ایشان هم نیامدند».