بنا بر دادههای حکومتی، بحران آب در ایران به حدی است که علاوه بر نابودی سفرههای آبهای زیرزمینی و روند خشکسالی حجم آبها در پشت سدها، اکنون بحران به سراغ دریاچهها و تالابهای تاریخی و نیز رودخانه نیز سرایت کرده است.
یک کارشناس مسائل زیستمحیطی ضمن اعتراف به ابعاد وخیم این بحران گفت: «وضعیت آب در ایران بسیار بدتر از آن چیزی است که همه میدانند و ایران دیگر آبی ندارد. من کل کشور ایران را از نزدیک دیدهام و مورد بررسی قرار دادهام و این موضوع را مشاهده کردهام».
وی در ادامه با اشاره به وجود بحران بر سر چهار منبع مهم برای تأمین آب در کشور، اضافه کرد: «آبهای سطحی، زیرزمینی، رطوبت هوا و بارندگی چهار منبع اصلی آب هستند. هر چهار منبع آب در ایران کم شده و امروز ایران را در وضعیت بحران آب قرار داده است» (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۹ آبان ۱۳۹۵)
واقعیت در راستای بروز این بحران لاعلاج این است که دولتهای دستنشانده ولیفقیه در نبود سیاستهای راهبردی و بهموازات غارت اموال و منابع طبیعی کشور، به بروز بیآبی در ایران ضریب زدهاند.
برای نمونه حفر قنات و چاههای غیراستاندارد، سدسازیهای غیرمتعارف و بیرویه، به روز نکردن نیازهای آبی کشاورزان، نبود سیاستهای راهبردی برای کاهش مصرف آب در شهرها، نبود تصفیهخانهها و شبکههای فاضلاب، غارت آب، استفادههای غیرمجاز از منابع آبی برای پروژههای نظامی توسط سپاه پاسداران و فراتر از تمامی این نکات وجود مافیای آب از جمله فاکتورهای مهم در سرعت گرفتن بحران خشکسالی و بیآبی در کشور هستند.
بهترین نمونه برای خشکسالی دریاچههای کشور مربوط به دریاچه ارومیه است که به گفته مولیان رژیم به دلیل نقب بیش از ۱۵ هزار چاه و قنات در حاشیه آن، اکنون به بحرانی غیرقابل برگشت تبدیل شده، بطوریکه دیگر امیدی برای احیای این دریاچه تاریخی باقی نمانده است.
همچنین بنابردادههای حکومتی، دولت آخوند روحانی تصمیم دارد تا برای هرچه بیشتر چپاول مردم محروم و کشاورزان تهیدست، دست به اجرای پروژهای بنام انتقال آب دریای خزر به خلیجفارس بزند. این کارشناس مسائل زیستمحیطی ضمن هشدار نسبت به پیامدهای این سیاست خطرناک گفت: «اتصال دریای خزر به خلیجفارس، احیای دریاچه جازموریان، شکافتن رشتهکوه البرز برای نفوذ رطوبت هوا به مناطق مرکزی کشور، جنگلکاری و طرح تغییر آبوهوا با ایجاد دریاچههای مصنوعی که در سالهای گذشته مطرحشده است، از جمله طرحهای خیالی و غیرقابل اجراست».
بههرحال بحران شدید آب و خشکسالی اساساً موضوع جدیدی در این حاکمیت غارتگر و چپاولگر نیست، بلکه ماحصل سی سال سیاستهای غلط و مملو از اشتباه حکومت در زمینه استفاده و احیای آب میباشد که اکنون تبعات مخرب آن را مردم میهن امان و بهویژه در استانهای ضربهپذیر مانند سیستان و بلوچستان، اصفهان، آذربایجان، بخشهای بزرگی از خراسان و حتی در استانهای مرکزی و پایتخت بهوفور لمس میکنند.