توران میرهادی از پدری ایرانی به نام سیدفضل الله، دانش آموخته مهندسی مکانیک ماشین آلات راه و ساختمان از آلمان و یکی از تکنوکراتهای برجسته ایران در دوره رضاشاه و مادری آلمانی به نام گرتا دیتریش، دانش آموخته آموزش هنر از دانشگاه مونیخ، نقاش و مجسمه ساز، به دنیاآمد. سالهای دبستان را در دبستان «آذر»، در سرچشمه تهران به پایان برد و سالهای دبیرستان را در دبیرستان «نوربخش»، در خیابان قوام السلطنه، به پایان برد. در سال ۱۳۲۴ در رشته علوم طبیعی (زیست شناسی) دانشگاه تهران، پذیرفته شد.
توران میرهادی در دوره تحصیل در دانشگاه تهران، در اثر آشنایی با جبّار باغچه بان، که طرح «سوادآموزی بزرگسالان» را پیش می برد و شرکت در کلاسهای درس محمدباقر هوشیار در دانشکده ادبیات که «علوم تربیتی و اصول آموزش و پرورش» درس می داد، تصمیم گرفت که تحصیل در رشته علوم طبیعی را رها کند و برای آموزش در زمینه علوم تربیتی و روان شناسی به اروپا برود.
در پاییز ۱۳۲۵، یک سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، روانه پاریس شد. «در این دوره، او نخست رشتهٔ روانشناسی تربیتی را در دانشگاه سوربن به پایان رساند و پس از آن رشتهٔ آموزش پیش دبستان را در کالج سوونیه ادامه داد. شانس بزرگ او در این دوره این بود که توانست در کلاسهای درس هنری والون که با ژان پیاژه دو غول روان شناسی و شناخت شناسی کودک در سدهٔ بیستم بودند، حضور یابد. موضوع نظریه های رشد هنری والون و ژان پیاژه در این دوره حتا در اروپا تازه بود و میرهادی فرصتی نادر داشت که این دیدگاهها را بیاموزد و در ایران به کار ببندد... توران میرهادی در زمستان ۱۳۳۰ به ایران بازگشت... نخستین کار او در این دوره حضور در کودکستان بهار و انتقال دانش و تجربه هایی بود که در اروپا آموخته و از آن سرشار بود. پس از چندی نیز در دبیرستان نوربخش که زمانی در آن درس خوانده بود، به کار آموزش زبان فرانسه پرداخت. اما اینها او را راضی نمیکرد. در این سالها او مانند بسیاری از جوانان روشنفکر ایرانی که شیفته و نگران سرنوشت ایران بودند، خود را درگیر جنبش ملی شدن نفت و پیامدهای آن کرده بود. در سال ۱۳۳۱ این فعالیتها او را با جوانی به نام سرگرد جعفر وکیلی که از افسران روشنفکر زمانه خود بود، آشنا کرد. این آشنایی به ازدواج کشید، اما پس از کودتای نفتی سال ۱۳۳۲ با اعدام این افسر جوان رشتهٔ زندگی مشترک کوتاهشان گسسته شد. میوهٔ این زندگی پسری به نام پیروز است...
فعالیت متمرکز میرهادی در عرصهٔ آموزش و پرورش از سال ۱۳۳۴ با پایه گذاری "کودکستان فرهاد" آغاز شد. پدر و مادرش پشتیبانهای بزرگ او در این کار بودند. پدر محل کودکستان را که خانه یی خالی بود، در اختیار او گذاشت و افزارهای آموزشی مانند نیمکت و غیره را برای او ساخت و مادر با گرفتن پروانهٔ کودکستان به یاری او شتافت. محل این کودکستان ابتدا در خیابان ژالهٔ تهران قرار داشت. طولی نکشید که روش کار میرهادی با استقبال والدین ایرانی رو به رو شد و او توانست از سال ۱۳۳۶ "دبستان فرهاد" را در کنار کودکستان پایه بگذارد. از این دوره به بعد، همسر دومش محسن خمارلو، همکار و همراه همیشگی او در ادارهٔ کودکستان و دبستان شد. "مدرسهٔ راهنمایی فرهاد" نیز از سال ۱۳۵۰ کارش را آغاز کرد. از سال ۱۳۵۶ این مجتمع که بیش از ۱۲۰۰ دانشآموز داشت، در ساختمانی بزرگ در خیابان سهروردی نزدیک سیدخندان به کار ادامه داد.
(توران میرهادی با یکی از دانش آموزان «مدرسه فرهاد» در سالهای آخر دهه ۱۳۳۰)
در بیشتر سالهای دههٔ ۴۰ و ۵۰ مدرسه فرهاد به واحد تجربی تعلیمات عمومی تبدیل شد و پیشرفتهترین دیدگاههای درون آموزش و پرورش ایران نخست در این مجتمع بررسی و تجربه و در صورت کسب اعتبار در نظام آموزش و پرورش جاری میشد. مدرسه فرهاد از همان آغاز به صورت مختلط اداره میشد...»
توران میرهادی در سال ۱۳۳۵ با کمک دوست دوران نوجوانی اش، لیلی ایمن و آذر رهنما که مجله «سپیده فردا» را منتشر می کرد، اولین نمایشگاه «کتاب کودک» را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار کردند. «این نمایشگاه از آن جهت اهمیت دارد که موضوع کمبود کتاب کودک و کتابخانه های ویژه کودکان را به جامعه فرهنگی آن روزگار یادآوری کرد. پس از این کار بود که جنبشی در گسترش ادبیات کودکان راه افتاد که تا زمان پایه گذاری "شورای کتاب کودک" در سال ۱۳۴۱ به طور غیر رسمی و پراکنده ادامه یافت.
راه اندازی شورای کتاب کودک در ایران به معنای رسمیت یافتن نهاد ادبیات کودکان در ایران است. از هنگام پایه گذاری این نهاد تا اکنون که نیم سده از این رخداد می گذرد، توران میرهادی نقش برجسته یی را در هدایت و راهبری ادبیات کودکان ایران در عرصه ملی و بین المللی داشته است. تسلط او به زبان های آلمانی، فرانسه و انگلیسی او را فراتر از مرزهای ملی برده است و همواره از او چهره یی فرامرزی ساخته است. توران میرهادی در سالهای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در کنگره های بین المللی ادبیات کودکان و ژوری جایزه جهانی هانس کریستین آندرسن مشارکت داشته است».
از کارهای مهم دیگر خانم توران میرهادی «هدایت و راهبری فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» بوده است. «ایده فرهنگنامه کودکان و نوجوانان به دومین سمینار ملی ادبیات کودکان، که در سال ۱۳۴۶ در باشگاه معلمان برگزار شد، باز می گردد. در این سمینار کسانی چون ایرج افشار، فریدون بدره ای، اسماعیل سعادت و توران میرهادی شرکت داشتند. همگی شرکت کنندگان در این سمینار بر تدوین و تألیف فرهنگنامه یی بومی، که نیازهای کودکان و نوجوانان ایرانی را برآورده سازد، تأکیدکردند. توران میرهادی این ایده را همواره در ذهن داشت تا این که در سال ۱۳۵۸ حرکت اجرایی برای تألیف و تدوین این اثر ملی با کمکهای مالی محسن خمارلو آغاز شد. از آن پس تاکنون هدایت گروه تألیف و تدوین این اثر با توران میرهادی است و در کنار خود کسانی مانند نوش آفرین انصاری، ایرج جهانشاهی، هوشنگ شریف زاده، محمود محمودی، اسماعیل سعادت و ایران گرگین را داشته است» (دانشنامه ویکی پدیا).
توران میرهادی در کار نویسندگی نیز کارآمد بود. شماری از آثار چاپ شده او از این قراراست:
ـ «آن که رفت، آن که آمد»، تورانمیرهادی (خمارلو)؛ نقّاشی از مهرنوش معصومیان. تهران، فاطمی (واژه)، ۱۳۷۷.
ـ «تعلیمات اجتماعی، تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان». توران میرهادی، با همکاری لیلی آهی (ایمن)، ثمینه باغچه بان (پیرنظر)، علی اصغر مهاجر، تهران، وزارت فرهنگ، ۱۳۴۳.
ـ «تعلیمات اجتماعی سوم دبستان»، توران میرهادی، تهران، سازمان کتابهای درسی ایران، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۴۷.
ـ «تعلیمات اجتماعی» برای کلاس چهارم دبستان، توران میرهادی، با همکاری لیلی آهی (ایمن)، ثمینه باغچه بان (پیرنظر)، علی اصغر مهاجر، تهران، وزارت آموزش و پرورش.
ـ «جستجو در راهها و روشهای تربیت»، توران میرهادی (خمارلو)، تهران، نشر آتلیه، ۱۳۶۲.
ـ «دو گفتار ـ کتابخانه آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه»، توران خمارلو (میرهادی)،۱۳۵۷.
ـ «راهنمای تدریس کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان»، تهران، سازمان کتابهای درسی ایران، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۵۲.
ـ «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان«، زیرنظر تورانمیرهادی (خمارلو)، ایرج جهانشاهی، تهران، شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانان،۱۳۷۱.