یک سایت حکومتی ضمن درج این خبرضد انسانی به نقل از یک فعال کودکان از جمله اعتراف نموده است: «بهزیستی شهریار بودم که گوشی همراهم زنگ خورد. بچهها پشت خط بودند، همانهایی که این روزها از راهاندازی چادر مدرسه و درس خواندن خوشحالند؛ بچهها با نگرانی و التهاب گفتند: آمدهاند، دارند آتش میزنند، مدرسه هم سوخت».(خبرگزاری حکومتی ایلنا 20 ابان 1395)
سخن از اقدامی ضد انسانی است که با هیچ یک از معیارهای جهان شمول امروزی نه تنها همخوانی ندارد، بلکه قویا قابل محکومیت نیز می باشد؛ زیرا در ساده ترین منطق، حاشیه نشینان و بویژه مردم محروم و آواره از استان سیستان و بلوچستان که اکنون به کنار شهرهای بزرگ کشور ازجمله تهران پناه آورده اند، به یقین قربانی همین نظام فاسد و غارتگر و مناسبات بغایت قرون وسطایی و ستمگران آن می باشند. مردمی نجیب، اما محروم که بدلیل سرکوب و ستم مضاعف از سوی دیکتاتوری ولی فقیه و در نبود زیر بناهای اقتصادی و اجتماعی، بیکاری گسترده و وجود فقرو فلاکت اکنون بزرگترین بخش از تهی دستان کشور را تشکیل می دهند.
این گزارش حکومتی در ادامه با اشاره به سوزاندن کپرهای زاغه نشین های محروم در منطقه شهریار می نویسد: «کجای دنیا مدارس را می سوزانند؟». سپس ادامه می دهد: «مامورها آمده بودند، از فرمانداری و دهیاری، پلیسها هم بودند، پیتهای بنزین برای آتش زدن چادرها همراهشان بود. بچهها فوقالعاده ترسیده بودند. پدرها و مادرها گوشه و کنار ایستاده بودند و کاری از دستشان برنمیآمد، حرف زدیم، توضیح دادیم، آخر سر خواهش کردیم که فرصت بدهند که ندادند... انگار کسی حقی برای این کودکان قائل نیست. گرسنگی و اعتیاد و چادرنشینی سهم اینها شده است. تقریبا هر یک سال و نیم یک بار هم همین سرپناه محقر و مندرس را از آنها میگیرند، میگویند غیرمجازید؛ باید بروید...».
این اقدامات ضد انسانی در حالی انجام می گیرد که به نوشته رسانه های حکومتی، عوامل دزد و فاسد خامنه ای سالانه میلیاردها دلار از درآمد های ملی کشور راغارت می کنند و یا آن را در تنورجنگ در سوریه و کشورهای همسایه سرازیر می نمایند. دیکتاتوری پدرخوانده داعش در ایران بعوض ریشه یابی و پرداختن اصولی به دلائل حاشیه نشینی، بر منطق سرکوبگرانه خود، حل بحران را در آتش زدن خانه، مدارس و اموال مردم می بیند.
سخن از بحران معیشتی با خیل عظیم حاشیه نشینان است که هر روز فقیر تر و در فلج اقتصادی و معیشتی مطلق قرار گرفته اند وتبع آن توان هرگونه تحرک و رونق بخشیدن به زندگی خود را از دست داده اند. این روند بحرانی در حالی است که مقامات حکومتی و آقازاده ها در ناز و نعمت و رفاه زندگی می کنند و روزی نیست که ابعاد کلاهبرداری، اختلاس و پولشوئی آنها، آنهم در ابعاد هزاران میلیاردی بر ملا نشود.
این فعال کودکان ضمن اشاره به ابعاد فقر و تهی دستی مردم این منطقه می افزاید: «والدین این کودکان یا بیکارند، یا زباله گردی میکنند، تک و توکی نوازندگی هم میکنند، ساز و دهل و قیچک میزنند؛ اما این هم فصلی و گذراست. اعتیاد هم هست، بهداشت هم که نیست نه آب آشامیدنی سالم و نه سرویس بهداشتی».