به یقین بروز فاجعه “فقر غذایی» یکی از تبعات سونامی فقر و فلاکت در حاکمیت ولی فقیه می باشد. ابعاد این وضعیت بحرانی را اکنون در سوء تغذیه گسترده در میان کودکان و نوجوانان و همچنین زنان باردار بخوبی می توان رویت نمود. همچنین معاون وزیر در دولت آخوند روحانی در حالی این جملات را بیان می کند که بنا بر اعتراف مرکز آمار حکومت، خط فقر در ایران طی دهسال گذشته “هشت برابر» شده است.
وضعیت بحرانی در بسیاری از استان های سابقا زرخیز مانند سیستان و بلوچستان، بخش های بزرگی از استان کرمان، استان های غربی، خوزستان، لرستان و حتی تهران به یقین تابع مستقیمی از برهم خوردن تعادل میان «هزینه و درآمد خانوارها» می باشد. زیرا در نبود درآمد های مکفی و با بالا رفتن هزینه های معیشتی و گرانی افسار گسیخته، بسیاری از خانوارها نه تنها به حاشیه جامعه رانده شده، بلکه ناچار به حذف مواد اصلی غذایی از سبد تغذیه خود گردیده اند، امری که با پیامد های مختلفی مانند انواع و اقسام بیماری ها مانند عدم رشد جسمی در کودکان، بروز اختلالات استخوانی، کم خونی، پیامد های گوارشی، قلبی، عروق و نیز بروز سرطان راه برده است.
برای نمونه روزنامه حکومتی خراسان (۹ دیماه ۱۳۹۵) در گزارشی از سیستان و بلوچستان می نویسد: “استان سیستان و بلوچستان جزو ۷ استان محروم کشور در بحث سوءتغذیه است و در بین ۷ استان نیز محروم ترین می باشد که سوءتغذیه در این استان ۳ برابر میانگین کشوری است. حدود یک پنجم کودکان زیر پنج سال سیستان و بلوچستان از مشکل لاغری، کم وزنی و کوتاه قدی رنج می برند».
این نمونه ها همچنین مبین واقعیتی دیگری بنام «رشد منحنی فقر غذایی» در حاکمیت آخوندی است. در این رابطه یک گزارش حکومتی پیشتر با اعتراف به ابعاد رشد این پدیده در ایران، از جمله نوشته است: «پژوهشکده مرکز آمار در تازه ترین گزارش خود، آخرین اطلاعات موجود در رابطه با خط فقر را اعلام کرده و از هفت برابر شدن فقر غذایی در شهرها و هشت برابر شدن آن در روستاها طی ۱۰سال اخیر خبر داده است. به گواه این آمارها سال۹۲، بدترین سال برای خانوارهای فقیر بوده است؛ فقرا فقیرتر شدند و افراد بیشتری از طبقه متوسط به این قشر پیوسته اند». ( سایت حکومتی شفقنا ۲۵ دیماه ۱۳۹۴)