این گزارش در ادامه میافزاید: «از کل دیون خارجی ایران در پایان سال 2015 بالغ بر 2.326 میلیارد دلار به بدهیهای بلندمدت و 2.019 میلیارد دلار به بدهیهای کوتاهمدت و بیش از 1 میلیارد و 976 میلیون دلار به بدهی به صندوق بینالمللی پول بابت دریافت اعتبارات از این نهاد اختصاص دارد». (خبرگزاری سپاه پاسداران، فارس 14 دیماه 1395)
بهیقین این میزان از بدهیهای خارجی در حالی به وقوع میپیوندد که دیکتاتوری خامنهای با قبول تسلیمنامه اتمی وین، طی سال گذشته توانسته است بار دیگر صادران نفت را به میزان بیش از دو و نیم میلیون بشکه در روز افزایش دهد و همچنین میلیاردها دلار از محل فروش گاز، کسب درآمد نماید.
لذا اکنون برای بسیاری از کارشناسان مسائل مالی این سؤال مطرح است که چگونه دولت آخوند روحانی هنوز در وضعیتی نیست تا بدهیهای خارجی رژیم را بازپرداخت نماید؟
بهموازات این واقعیات، باید اشاره نمود که میزان بدهیهای خارجی رژیم تا اوایل سال جاری نیز به همین میزان بوده است. برای نمونه سایت حکومتی ایران اکونومیست (20 اردیبهشت 1395) در گزارشی بروز شده از میزان بدهکاریهای خارجی رژیم مینویسد: «آمارهای ارائهشده از سوی بانک مرکزی بدهیهای خارجی ایران را پنج میلیارد و 400 میلیون دلار اعلام کرده که این رقم شامل بدهیهای کوتاهمدت و بلندمدت کشورمان میشود، اما بخش عمدهای ازآنپس از سال 97 سررسید خواهد شد».
بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که به دلیل عدم تعادل در سبد «درآمد و مخارج» در دیکتاتوری خامنهای، اکنون نظام آخوندی مجبور شده است تا دست نیاز بهسوی بانکها و طرف حسابهای خارجی دراز نماید. در این راستا بهیقین هزینههای سنگین در پروژه ه ای ضد میهنی اتمی و یا صدور بنیادگرایی در منطقه و بهویژه مخارج سنگین حمایت از دیکتاتور سوریه، هزینههای سنگینی را بر گردن مردم محروم و صندوق خالی کشور وارد نموده است.
همچنین از تبعات مخرب «استقراض خارجی» همان بازپرداخت سودهای کلان بانکی بهطرف حسابها از جیب مردم ایران می باشد. این گزارش با اعتراف به این واقعیت مینویسد: «برآوردهای بانک جهانی نشان میدهد که ایران در سال 2015 میلادی، 39 میلیون دلار بابت دیون خارجی خود سود پرداخت کرده است. این رقم برای دیون خارجی ایران در سال 2014 نیز 33 میلیون دلار عنوان شده است».
بحران مالی و اقتصادی در رژیم فاسد و غارتگر آخوندی به حدی است که نهتنها ارزش پول ملی با نوسانات شدید در مقابل ارزهای خارجی روبرو گردیده، بلکه تبعات مخرب آن در بخشهای مختلف جامعه و بهویژه اقشار ضربهپذیر هر روز خود را درصحنههای دردآور «گور خوابی» و یا «کارتنخوابی» به نمایش میگذارد.