دو سیاستی که به موازات شکست طرحهای اقتصادی دولت «تدبیر و امید» اکنون به موضوع جنگودعوا میان باندهای حکومتی تبدیل شده است. یک گزارش حکومتی با اشاره به ابعاد رکود اقتصادی مینویسد: »«انتظار»؛ «انتظار» و باز هم «انتظار». این شرایط امروز اقتصاد ایران است. همه بازیگران اقتصاد، آماده، گوشبهزنگ و نگران. نه میخرند و نه میفروشند». (روزنامه حکومتی شرق 30 دیماه 1395)
سخن از بحرانی عمیق در جامعه است که اکنون تبعات آن را مردم در پارامترهایی مانند افزایش شدید نقدینگی، افزایش بهای مایحتاج عمومی، رشد بیسابقه نرخ ارزهای خارجی، تعطیلی کارخانهها و واحدهای تولیدی و بهتبع آن افزایش بیکاری و فقر بهخوبی رؤیت میکنند. همچنین این بحران تا بدانجا پیش رفته است که اساساً پول ملی بیارزش شده و بسیاری از مردم در هراس از آینده تیره و تاریک، سرمایههای پولی خود را به کالا و یا طلا، انواع و اقسام فلزات بها دار تبدیل کرده تا از گزند حوادث و تلاطمهای ناگوار بازار در امان بمانند.
همچنین این گزارش در ادامه ضمن اعتراف به واقعیتی بنام «شکست برجام» که اکنون قریب یک سال از عمر آن میگذرد، میافزاید: «اکنون گویا فضا بهشکلی است که همه بازیگران اقتصادی در انتظار همان روزها هستند، درواقع اکنون پرسش همه این است که آیا تیم رئیسجمهوری ایالات متحده، برجام را بازبینی میکند یا خیر؟ در حدود چهار ماه گذشته، فضای اقتصاد ایران تنشزا شده و به نظر میرسد این تنش کمابیش ادامه داشته باشد».
ترجمان این جملات به معنای نبود سرمایه گذاری و همچنین هراس بسیاری از سرمایهگذاران در بازار پرتلاطم ایران میباشد. فرار سرمایه داران به موازات عدم رغبت سرمایهگذاران خارجی برای مشارکت در اقتصاد بهشدت ضربه خورده در دیکتاتوری ولیفقیه، از جمله دلائل رشد روزافزون رکود اقتصادی در کشور میباشد؛ زیرا دولت آخوند روحانی به اشتباه بر این باور بود که با قبول تسلیم نامه اتمی و راه افتادن برجام، نه تنها تحریمهای اقتصادی و مالی برداشته خواهند شد، بلکه بهتبع آن سیل سرمایهگذاران خارجی به ایران راه افتاده و بدینسان حاکمیت میتواند در سایه آن، نظام سرکوبگر خود را دوام و قوام بخشد. لذا از این منظر نیز میتوان بهتمامی هجمهها علیه دولت «تدبیر و امید» برای شکست برجام و تحقق نیافتن رؤیاهای حکومت نگریست.
همچنین این گزارش با اشاره به پاشنه آشیل حکومت در زمینه اقتصادی و بهویژه بحران مالی که تمامی بخشهای مالی و اقتصادی را قفل کرده است، مینویسد: «اکنون هم با این انتظار همه فعالان اقتصادی، چه با دانش و چه از روی تجربه میدانند بهترین کالای نقد شونده در اقتصاد ایران، ارز یا درواقع همان دلار است؛ درنتیجه این موضوع بازار ارز را در انتظار نگهداشته است. چه خریداران و چه فروشندهها، از سرمایهگذاری در حوزههایی مانند مسکن، بنگاههای تولیدی و هر فعالیت دیگری که نقدپذیری لازم را ندارد، میگریزند و در عوض منتظر یک علامت منفی یا مثبت از سوی کابینه ترامپ هستند که دلارهایشان را بفروشند، نگه دارند یا دلار بخرند. همین انتظار، این خطر را برای بازار ارز ایران ایجاد میکند که اتفاقی مشابه سالهای ١٣٩٠ و ١٣٩١ رخ دهد. نتیجه چنین انتظاری گذشته از آشوب در بازار ارز، روشن است؛ اثر منفی بر همه شاخصهای کلان اقتصاد ایران؛ از فشار بر تورم تا تعمیق رکود و...».