دکتر آلخو ویدال کوادراس در شروع این مقاله با اشاره به شرکتش در کنفرانس در مجلس ملی فرانسه پیرامون تحولات خاورمیانه و رویکرد فرانسه و اروپا، نوشت: «این کنفرانس بهعنوان نمادی از حمایت گستردة سیاستگذاران غربی از یک رویکرد متفاوت به مسائل خاورمیانه و روابط سیاسی و اقتصادی با رژیم ایران بود. سیاست اروپا و آمریکا در برابر ایران در چند سال گذشته دارای اشتباه محاسبات شگرفی بوده است.
بارها ثابت شده است که بهطور واقعی، جناح مدرهیی (در درون این رژیم) وجود ندارد، با این حال سیاست نزدیکی با (رژیم) ایران به ندرت تغییر کرده است.
از سال ۲۰۱۳، بهرغم اینکه کشورهای غربی رئیسجمهور (رژیم) ایران حسن روحانی را بهعنوان یک چهرة جدید از اعتدال ارائه دادند، شرایط برای مردم ایران سختتر شده است. رئیسجمهور باصطلاح مدره مبادرت به بیش از ۳۰۰۰ اعدام در کمتر از چهار سال کرد و به سرکوب مداوم ادامه داد».
آلخو ویدال کوادراس در ادامة این مقاله با اشاره به محکومیتهای بینالمللی نقض حقوق بشر توسط رژیم آخوندی، از جمله قطعنامة مصوب دسامبر ۲۰۱۶ مجمع عمومی ملل متحد، افزود:
این وضعیت با این واقعیت که قانون اساسی دیکتاتوری مذهبی (حاکم بر) ایران بهطور خاص بر صدور انقلاب اسلامی تأکید میکند بدتر شده است، امری که به وضوح آنرا از طریق دخالت در درگیریهای منطقهیی از جمله در سوریه و یمن دنبال میکند.
این دخالتها تمرکز اصلی سخنرانی مریم رجوی، رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران در کنفرانس (مجلس ملی فرانسه) بود که خاطرنشان میکند که رژیم ایران بزرگترین مانع برای یک راه حل سیاسی در سوریه است».
رئیس کمیتة بینالمللی در جستجوی عدالت در مقالة خود در هفتهنامة نیویوروپ، تأکید کرد: «شرمآور است که سیاستگذاران روی خود را نسبت به نقض حقوق بشر که ۸۰ میلیون مردم ایران را در بر گرفته بر میگردانند، بهویژه هنگامی که بسیاری از مردم خطر دستگیری و شکنجه را با اعتراض به حکومت و تظاهرات در پشتیبانی از جنبش مقاومت پذیرا میشوند.
مدتهاست زمان آن فرا رسیده است که غرب سیاست خاورمیانهیی خود را تغییر دهد. زمان آن رسیده که به رفتن دنبال توهم میانهروی در درون رژیم پایان دهیم و سرمایهگذاری سیاسی را بر روی جایگزین رژیم آغاز کنیم».
دکتر آلخو ویدال کوادراس در پایان این مقاله با اشاره به پیامدهای مرگ رفسنجانی در درون حکومت آخوندی، نتیجهگیری کرد: «در غیاب (رفسنجانی)، دولتهای غربی در حال حاضر یک انتخاب روشن دارند. از یک طرف، ادامهدادن به سرمایهگذاری روی رژیمی که اکنون با از بین رفتن عنصر مصلحتگرای آن احتمالاً به تندروی حتی بیشتری روی میآورد. یا، از طرف دیگر، غرب میتواند با یک سنتشکنی چندین ساله، نادیدهگرفتن نقض حقوق بشر و به حاشیه راندن اپوزیسیون دموکراتیک ایران را کنار بگذارد و بهدنبال آیندهیی بهتر هم برای منافع واقعی غرب و هم برای مردم ایران باشد».