دراین رابطه یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به وجود «فارغ التحصیلان کولبر» در حاکمیت غارتگر آخوندی به نقل از عضو یک خانواده کولبر نوشت: «ما الان لیسانسههایی داریم که کپسول گاز پر میکنند، ما فوق لیسانس بیکار داریم که تنها تابستانها، کارگری میکند، خیلی از خانوادهها در سردشت فقیر هستند و نان شب ندارند، آنها برای فرار از این وضعیت، کولبری میکنند». (سایت حکومتی شهروند ۱۹ بهمن ۱۳۹۵)
اما صرفنظر از این واقعیات، به یقین روی آوردن صدها هزار هموطن به شغل مملو از خطر بنام کولبری که روزانه از سوی نیروهای سرکوبگر رژیم بطور سیستماتیک مورد حمله و هجوم قرار گرفته و یا به قتل می رسند، یکی از پیامد های مخرب بحرانی بنام «رکود اقتصادی» در کشور است. امری که ضایعات ناشی از آن را میلیون ها تن از مردم میهن امان بویژه در مناطق فقیرمرزی مانند کردستان با گوشت و پوست و استخوان لمس می کنند؛ زیرا عطف به این گزارش: «اگر کسی مجبور نباشد، کولبری نمیکند و این بار سنگین، ٥٠، ٦٠ کیلویی را روی دوشش نمیگیرد، اگر برای اینها شرایط کار در شهر خودشان یا شهرهای اطراف باشد، قطعا استقبال میکنند، در شهرهای مرزی، حتی آنهایی که در تابستان کار دارند، زمستان بیکار میشوند و به جمعیت کولبران اضافه میشوند».
سخن از قشری زحمت کش و بشدت ضربه پذیری است که در نبود زیر ساختارها و چشم انداز های شغلی، روزانه طعمه باندهای قاچاق حکومتی قرارگرفته و با زجر و مشقت غیر قابل تفسیری، قربانی فقر و تهی دستی گردیده اند. همان «برادران قاچاقچی» در سپاه پاسدارن و بسیج سرکوبگر ولی فقیه که به گفته پاسدار احمدی نژاد شیرازه های صادرات و واردات کشور را در دست دارند.
این گزارش در ادامه به نقل از ین هموطن دردمند ادامه می دهد: «کولبران اصلا کارشان را دوست ندارند، آنها از سر ناچاری و فقر و نداری، راهی مسیرهای سخت میشوند، ٩٠درصد مسیر صعبالعبور است؛ خیلی از کولبران، خودشان بخشی از مسیرها را صاف کردهاند، هیچکس برایشان این کار را نکرده است. کار کولبران سخت است، خیلیهایشان دچار سرمازدگی میشوند، دیسک کمر میگیرند، پاهایشان تاول میزند، مسیری که آنها میروند را حتی کوهنوردان حرفهای هم نمیتوانند بروند. در راهی که میروند، خطر حمله گراز و مار وجود دارد».