مردمان فقیر و بی سرپناهی که تحت اجبار و سرکوب شهرداری رژیم از بافتهای فرسوده تهران اخراج شدند و به حاشیه اتوبانها پناه بردند.
پدیده شومی که واقعیت و گستردگی آن، رسانههای حکومتی را وادار کرده است که به آن انعکاس بدهند.
روزنامه حکومتی دنیای اقتصاد اتوبان خوابها را چنین توصیف میکند: ”مردمی ژنده پوش که امکان دید کافی خودروسواران را بهویژه در شبها سلب میکنند. این ژنده پوشان با خروج ناگهانی خود از پناهگاه و ورود به بزرگراه عملاً معابر اصلی را برای شهروندان ناامن کردهاند“.
نویسنده مقاله از قول یکی از مهرههای رژیم که از او بهعنوان کارشناس اجتماعی نام برده و از قول یکی از اعضای شورای قلابی شهر تهران مینویسد: ”پدیده اتوبانخوابها محصول جراحی ناقص و موضعی یکی از مناطق بافت فرسوده تهران است. اگر چه در سنوات گذشته مجموعه پلیس و شهرداری با کلونی خیابانخوابها در بخشهای مختلفی از شهر اعم از برخی روددرهها، محلهها و سکونتگاههای غیررسمی در حریم شهر برخورد کردهاند، اما چون مواجهه با این پدیده به یک برنامه زنجیرهیی نیاز دارد، خلأ حلقه اصلی این زنجیره که توانمندسازی آسیبدیدگان اجتماعی است، سبب شده هر نوع برخورد سلبی با این گروه آسیبدیده از بابت جمعآوری آنها از محل کلونیشان در عمل به شکلگیری کلونی جدید در منطقه دیگری که برای آنها امن به حساب میآید، منجر شود». (دنیای اقتصاد ۲۱ بهمن ۹۵)
به گفته رئیس سازمان نوسازی شهرداری رژیم در تهران ”در میان این افراد فارغالتحصیلان مقطع دکتر از دانشگاهای معتبر خارجی تا افراد بیسواد و بیکار و فاقد هر گونه شرایط مناسب اجتماعی دیده میشود“ (خبرگزاری صدا و سیما ۱۱ آبان ۹۵)
کارتن خوابهای اخراجی از شهر نه تنها حاشیه اتوبانهای تهران را تسخیر کردهاند، بلکه جویها، کانالها و مسیلهای اطراف اتوبانها نیز از آنها پرشده است.
دراین رابطه روزنامه حکومتی ابتکار مینویسد: ”اتوبان نیایش غرب به شرق، حدفاصل بلوار شهرداری و اتوبان چمران؛ خانههای زیر زمینی تهران آدرس دقیقی ندارند. باید کنار اتوبان را بگیری و بروی تا جایی که گذرت به کانالهایی بیفتد که درپوش هایشان یکی در میان باز شده و به گوشهیی افتاده است. اینجا شهر زیر زمینی تهران است. شهری که کارتن خوابها مدتی میشود که آن را برای خواب شبانه خود انتخاب کردهاند“. (ابتکار ۱۵ مهر۹۵)
اینها کسانی هستند که یک رسانه حکومتی دیگر وضعیت تأسف برانگیز آنها را چنین توصیف میکند: «سقف اتاقهایشان پلاستیکهای مچاله شده، هیزم بخاریشان تختهچوبهای نیمهسوخته، رواندازشان تکهپتوهای مندرس، فرششان کارتنهای پاره، تختشان زمین سفت و سرد، باشد که حتی جهت بهدست آوردن تکه نانی توبرهای با خود میکشند و دست تکدی بسوی جمعیت دراز میکنند تا چیزی عایدشان شود».
نقش رژیم پلید آخوندی در زمینه بروز فجایعی نظیر کارتن خوابی، گورخوابی و اتوبان خوابی و.. سایر فجایع اجتماعی آنچنان آشکار است که روزنامه حکومتی جهان صنعت ناگزیر شده است به صراحت به این موضوع اعتراف کند: ”چهرهای از فقر رخ مینماید که شاید به ذهن مردم خطور نمیکرد. اگر طی همه این سالها به جای سیاهچاله اختلاسها و دیگر زد و بندهای پرابهام و غیرشفاف مالی، پول چند بشکه نفت هزینه ساخت گرمخانههای عمومی و دیگر امکانات رفاهی میشد، چهبسا امروز کارتنخوابی و گورخوابی اینگونه احساسات عمومی را جریحهدار نمیکرد“.
واقعیت هم این است که اتوبان خوابی مردمان فقیر آن روی سکه ثروتهای غارت شده مردم ایران توسط حاکمان جنایتپیشه است.
این وضعیت آن روی سکه چپاول بیحد و حصری است که سرتاپای رژیم را در نوردیده است. از جمله رئیس قوه قضاییه رژیم ۱۰۰۰ میلیارد تومان ناقابل در حساب بانکی دارد، ۹۵ میلیارد دلار دارایی ولیفقیه ارتجاع در نهاد غارتگر ستاد اجرایی فرمان امام است و بیشمار مدیران حکومتی که حقوقهای نجومی چند صد میلیونی دارند.