خامنهای که از ابعاد تنفر مردم از کلیت نظام آخوندی بهخوبی مطلع است، با هراس از خیزش مردم در شهر اهواز گفت: «این حوادث حقیقتاً دل انسان را میخراشد. مسئولان وظیفه دارند که به این مشکلات رسیدگی کنند و اگر کسی به فکر مردم باشد، نمیتواند در مقابل مسائل دشوار خوزستان راحت بماند و این وظیفهی قطعی، فوری و همیشگی حکومتهاست که به فکر مردم باشند». (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس تسنیم ۲ اسفند ۱۳۹۵)
این سخنان ولیفقیه ارتجاع که اکنون بهمانند بختک بر تمامی شیرازههای اقتصادی، مالی، فرهنگی و یا ارگانهای کشوری و لشکری در ایران سوار شده، بدان معنا است که وی خود را نهتنها بخشی از «حکومت» نمیداند، بلکه در یک فرافکنی، توپ را به زمین دولت آخوند روحانی انداخته و شیادانه «دلسوزی» برای همان مردمی میکند که به دستور وی، تحت ستم، سرکوب خونین و دستگیریهای ظالمانه قرار دارند.
سخن از مردمی است که در فوق شرایط طاقت انسانی و در نبود زیرساختهای اولیه شهری و روستایی و یا باوجود تخریب عامدانه محیطزیست از سوی باندهای فاسد مافیایی در دیکتاتوری ولیفقیه، اکنون جان اشان به لب رسیده و با فریادها و اعتراضات بهحق خود هرروز این رژیم ضد ایرانی و ارتجاعی را به چالش میکشند.
بحران محیطزیست در استانهای جنوبی کشور در حالی رشد و نمو یافته که بنا بر ارزیابیهای کارشناسان، دلایل اصلی آن، تخریب عامدانه مراتع، حوزههای آبی، جنگلها، تالابها و یا غارت آب رودخانهها میباشند. بسیاری از پروژههای سپاه سرکوبگر در زمینههای غارت نفت و گاز و یا دیگر منابع طبیعی، در ادامه خود به این روند تخریب ضریب زده است. در این رابطه باید به سوء مدیریت و یا بیتفاوتی متولیان رژیم به اجرای کامل کنوانسیونهای جهانی مانند «هزاره سازمان ملل» و یا مافیای آب در این خطه زیر خیز اشاره نمود.
یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به این واقعیات ازجمله مینویسد: «در سه دهه اخیر و در پی احداث سدها بر روی رودخانههای دجله و فرات و کاهش شدید آب ورودی به اروندرود، تعادل زیستمحیطی برهمخورده است و پدیده پیشروی آبشور دریا به سمت خشکی رخداده است که یکی از زیانبارترین نتایج آن خشک شدن نخلستانها و گسترش شوری به مناطقی از اراضی کشاورزی خرمشهر و پدیده ریز گردها خواهد بود». (سایت حکومتی برترینها ۳۰ بهمن ۱۳۹۵)
بر این منطق است که مردم خوزستان بهدرستی انگشت اتهام را بهسوی دیکتاتوری خامنهای بهعنوان عامل اصلی تمامی بلایا دراز کردهاند؛ زیرا تبعات سیاستهای مخرب رژیم و ضد استاندارهای متداول را اکنون کودکان، زنان، جوانان و سالمندان دردمند، با انواع و اقسام بیماریهای پوستی، گوارشی، عصبی، تنفسی و یا بروز سرطانهای گوناگون و در سایه فقر گسترده بر دوش میکشند.