لورا سکور خبرنگار نیویورکر: صبح دیروز فرصت کمیابی داشتم تا با مردی گفتگو کنم که خیلی ها او را دست راست و مورد اطمینان ترین مشاور رییس جمهور ایران میدانند. او دوست قدیمی احمدی نژاد، فامیلی سببی، و از اعضای حلقه یاران اوست. هم مسلکی آن چنان نزدیک که دسته جدیدی در دسته حاکم بر ایران شکل داده. نام او اسفندیار رحیم مشایی است و در حال حاضر رییس دفتر رییس جمهور ایران است. او را که برای گفتگوهای این هفته سازمان ملل در مورد معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای به اینجا آمده بود در هتلی در نیویورک ملاقات کردم.مردی لاغراندام و 49 ساله با موهای جوگندمی و ظاهری مصمم در حالیکه کت تیره و پیراهن راه راه بدون یقه ای پوشیده بود.
خبرنگار: دیشب در برنامه چارلی رز، آقای احمدی نژاد گفتند که اپوزیسیون در ایران آزادانه فعالیت می کند. و آنهایی که به زندان افتادند فقط کسانی اند که به تخریب اموال عمومی پرداختند.کسانی که شیشه ها را شکستند و ماشینها را آتش زدند. آیا این را مقارن با حقیقت می دانید؟
مشاعی: کاملا" صحیح است. در حقیقت افراد زیادی در زندان نیستند. صدها و هزاران نفر از مردمی که به خیابان ها آمدند عقایدشان را بیان کردند. اگر قرار بود همه آنها را بگیریم که زندانها اینقدر جا نداشتند. معدودی که در زندانند کسانی اند که خرابکاری کردند، خشونت آفریدند و امنیت مردم را سلب کردند.
خبرنگار: هنوز گروه های بین المللی گزارش می دهند که 38 روزنامه نگار در زندانهای ایرانند و 18 نفر دیگرشان نیز در مرخصی اند. اتهامات آنها هیچ ارتباطی با خرابکاری ندارد. چرا این افراد در زندانند؟
مشاعی: خرابکاری کردن فقط این نیست که شما خودت دست به بزهکاری بزنی. این افراد عملا" دیگران را به انجام خرابکاری تحریک کرده اند. ما هزاران ژورنالیست داریم که در زمینه های مختلف کار میکنند و هنوز فعالند و هرگز هم دست از کارشان نکشیده اند. اما آنها فضایی آفریدند که خشونت در آن غالب شود.
خبرنگار: این که شما از آن صحبت می کنید یک جرم سیاسی است نه آتش زدن ماشین. شما می گویید این افراد به خاطر حرف هایشان...
مشاعی: در هر کشوری قوانینی وجود دارد. و مردم برای داشتن جامعه ای سالم باید از ان پیروی کنند.
در اینجا آن روی رحیم مشاعی بالا می آید و در حالیکه کف بر دهان آورده می گوید: افرادی بوده اند که کمپین های عظیم تبلیغاتی به راه انداختند تا مردم را تحریک کرده و در کشور هرج و مرج به راه بیندازند. به همین طریق آنها قصد خشونت آفرینی داشتند.
البته جرمهای متفاوت مجازات متفاوتی دارند. این هم وظیفه دولت نیست بلکه وظیفه دستگاه قضایی است که قوه مستقلی محسوب می شود. من فقط تلاش میکنم نظرم را بگویم.
افرادی هستند که در فعالیتهای سازمان شده ای دخیلند. انها گروهای خاصی تشکیل داده و سعی کرده اند از شهرهای مختلف ماشین و چیزهای دیگر به تهران بیاورند و در آنجا افرادشان را متمرکز کنند.
همچنین کسانی وجود دارند که وابسته به این گروهها هستند و از طریق رسانه های عمومی به وظیفه شان عمل می کنند. اینها با کسانی که فقط روزنامه نگارند فرق دارند.
افراد زندانی شده بخشی از همان گروه های سازمان یافته هستند. طبیعتا" من نمی توانم بگویم که اینها مجرم نیستند. جایگاه دولت کمک به این افراد در طی پروسه قضایی است. دستگاه قضایی مستقل است اما دولت قصد خیری دارد تا به این افراد کمک کند.
خبرنگار (در حالیکه با شنیدن «قصد خیر» دولت ولایت مدار کم مانده از تعجب شاخ در بیاورد): در تعجبم که چرا دولت شما باید چنین قصد خیری داشته باشد اگر این افراد ان طور که شما می گویید تهدیدی برای کشور محسوب می شوند؟!
مشاعی: آنها تهدید نیستند. این افراد دنبال تغییر دولتند و تلاش شگرفی هم برای تحقق آن کرده اند اما در موقعیتی نیستند که بتوانند خواسته شان را عملی کنند.آنها تهدید نیستند.تا آن حد نرسیدند. آنها در زندانند چون قانون شکنی کردند.
خبرنگار: خوب اگر قانون شکنی کرده اند،چرادولت شما باید برای برخورد ملایم با آنها فشار بیاورد؟
مشاعی: این افراد خانواده دارند (!) و برخی از آنها از کرده شان ابراز ندامت کرده اند و ما هیچی خطری از جانبشان نمی بینیم. بنابراین اگر موضعی برای کاهش مجازاتشان اتخاذ کنیم موضع خوبی است.
خبرنگار: کسانی که تابستان گذشته محاکمه شدند. آیا مدعی هستید این افراد هم، از جمله محمد علی ابطحی مشاور رئیس جمهور سابق و مصطفی تاج زاده در وزارت کشور، در ماشین آتش زدن و تحریک به خشونت نقش داشتند؟
مشاعی (در حالی که آب دهانش را قورت می دهد): آنهایی که زمینه مساعدی را برای اغتشاش فراهم می کنند و وضعیت آنارشی بوجود میاورند قانون شکنند. هر کسی می تواند متعلق به جریان اپوزیسیون باشد. اما افرادی هستند که برای تغییر حاکمیت سازماندهی و متمرکز میشوند و برای نیل به هدفشان دست به هر کاری میزنند. شما کشوری در دنیا نشانم بدهید که اینگونه فعالیتها را جرم محسوب نکند. آیا در ایالات متحده یا اروپا تشویقشان میکنند؟ نه.اما انها آزادند که آزادانه عقیده شان یا مخالفت و نارضایتی خود را از دولت بیان کنند. فعالیتهایی که وضعیت آنارشی خلق کنند اکیدا در قانون منع شده.
خبرنگار (رودربایستی را کنار می گذارد): از جوابتان گیج شدم. مثلا" مصطفی تاجزاده مدیر کمپین موسوی بود. کاندیدایی که برای حضور در رقابت انتخاباتی تایید شده بود. او حتی قبل از اینکه ناآرامی در خیابانها به وجود بیاید دستگیر شد.
مشاعی (در حالیکه دماغش به اندازه پینوکیو دراز شده): حقیقت ندارد. هزاران نفر در کمپین های انتخاباتی شرکت داشتند. نفرات زیادی از دوستان آقای تاجزاده وجود دارند که دستگیر نشدند.
خبرنگار: اما افراد دیگری از سران احزاب فردای انتخابات بازداشت شدند. این قبل از هر گونه ناآرامی در خیابانها بود.
مشاعی: خیلی از آنها دستگیر شدند ولی به زندان نرفتند. بعضی از آنها که اصلا" دستگیر نشده اند. بعضیشان موقتا" بازداشت و سریعا" آزاد شدند. اتهامی علیه آنها اقامه نشد. تفاوت در این است که این دسته افراد سعی در سازماندهی فعالیتهای خاصی در جامعه میکردند. آنها آنارشی و خشونت بوجود آوردند. آقای تاجزاده دوستان دیگری دارد که در حزب فعال بودند و هنوز هم به فعالیتشان ادامه می دهند.
خبرنگار: اما حزبشان تعطیل شده. چرا دو حزب اصلی اصلاح طلب در کشوری که اپوزیسیون آزاد دارد تعطیل شدند؟
مشاعی (بعد از قدری من و من): احزاب سیاسی وظیفه دارند تا یک فضای سالم سیاسی در کشور ایجاد کنند. اگر هر حزبی در مسیری خلاف منافع ملی قدم بردارد به آن اجازه ادامه فعالیت داده نخواهد شد. قواعد مشخصی برای تشکیل یک حزب وجود دارد. بنیانگذاران حزب باید التزام به اطاعت از قانون داشته باشند. اگر قانون شکنی کردند حزبشان تعطیل خواهد شد. اما آن افراد می توانند در آینده احزاب دیگری تشکیل دهند. مسئله اینست که سران این احزاب به مشکل خورده اند. شاید بتوانند فعالیتهایشان را تجدید کرده و احزابشان را بازگشایی کنند(!!)
خبرنگار (در حالیکه چشمهایش کاملاً گرد شده): یکی از اتهاماتی که به بعضی زندانیان وارد شد و من را گیج می کند این بود که به عنوان یک جرم، اتهام صحبت کردن با خبرنگاران خارجی مطرح می شد و اینک من و شما می توانیم بدون هیچ مشکلی با هم صحبت کنیم. چه فرقی بین موقعیت آنها و موقعیت شما وجود دارد؟ چرا برای برخی افراد صاحب منصب رسمی مصاحبه با خبرنگاران خارجی ممکن است در حالیکه بعضی دیگر که منصبی ندارند از این حق محرومند؟
مشاعی : نه نه. این درست نیست. یک اشتباه است. درست نیست. ما چنین وضعیتی نداریم. آنها درگذشته می توانستند با خبرنگان خارجی درتماس باشند. شاید یک چیزی باعث شد شما تصور کنید چنین اتفاقی برای انها افتاده. شاید بعضی از افرادی که دستگیر شده اند و اینک در زندانند مصاحبه هایی با خبرنگان خارجی داشتند اما این جرم واقعیشان نیست که به آن متهم شده باشند. مخالفین دولتند که می گویند این افراد فقط به خاطر داشتن مصاحبه دستگیر شده اند. اگر ما ان را جرم حساب کنیم افراد زیادی خواهند بود که باید به زندان بروند. این یک جرم محسوب نمی شود و در حال حاضر و در آینده خلاف قانون نیست و نخواهد بود. رئیس جمهور ما با رسانه های جمعی خارجی صحبت می کند (پس چرا دستگیر نمی شود؟). اگر این خلاف قانون باشد، رییس جمهور هم نباید اینکار را بکند. اگر خلاف قانون نیست پس هیچکس به خاطر انجام ان نباید دستگیر شود. (یارو از این که احمدی نژاد به خاطر مصاحبه با خبرنگاران خارجی دستگیر نشده طلبکار است. لابد این هم از نشانه های رحمت و شفت ولایت است)
خبرنگار: برای پایان دادن به این بحث و سوالات مربوط به حقوق بشر، آیا معتقد هستید که در زمان بعد از انتخابان ژوئن گذشته واقعه ای باشد که سوء مدیریت شده باشد؟ آیا چیزی هست که از نگاه دولت تاسف برانگیز باشد؟ یا اینکه شما معتقدید دولت موقعیت را به خوبی مدیریت کرده است؟
مشاعی: هیچ سوء مدیریتی در کار نبود. غرب رهیافت دوگانه ای برای بحث حقوق بشر دارد. آنها سعی می کنند از آن به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده کنند. مثلا" در زمان انتخابات دست به تبلیغات وسیعی علیه ایران (منظورش رژیم خونریز ولایت است) زدند. اتفاق مشابهی همیشه در اروپا و همین آمریکا میفتد. اما آنها فقط یک طرف اخبار را پوشش میدهند. اگر مسئله ای در ایران رخ دهد آنها تا ماهها درباره اش در روزنامه ها و رادیو و تلویزیون می نویسند و حرف می زنند.
خبرنگار مشاعی را به حال خود می گذارد تا آنچه را می خواهد بگوید, در این حالت او هرچه بیشتر بگوید, خود و رژیم متبوعش را بیشتر افشا می کند.