اعتراضات اخیر مردم در استان خوزستان و شهرهای جنوبی کشور علیه بحران های زیست محیطی و یا کارگران بجان آمده از ظلم و ستم حاکمیت علیه بیکاری، اخراج و یا عدم پرداخت حقوق و معوقات، به موازات فریادهای بحق معلمان، بازنشستگان، دانشجویان و مال باختگان علیه کلیت نظام و فساد ساری و جاری در کشور و یا اعتصاب غذا و حمایت زندانیان سیاسی و عقیدتی در سیاهچالهای حکومتی از این فریادها، تماما گوشه هایی از وجود بحران های فزاینده را ترسیم می کنند.
درحالیکه رژیم آخوندی تلاش دارد تا با خرید وقت و بقول سرکرده نیروی سرکوبگر انتظامی با «مدیریت», این وضعیت بسیار شکننده را از سر بگذراند، اما شرایط انفجاری جامعه، نفوذ و گسترش جنبش دادخواهی در میان مردم که پایه گذار آن خانم مریم رجوی است، رشد اندیشه های مقاومت و مجاهدین در جای جای کشور به موازات افزایش خواسته های مردم، بحدی است که دیگر رژیم را با تمامی توش و توان و یا با خرج میلیاردها دلار برای مهار جامعه، یارای مقاومت در مقابل این روند نیست.
مضافا براینکه دیکتاتوری ولی فقیه در چنبره ای از بحران های منطقه ای و خارجی مانند نوشیدن جام زهر اتمی، شکست صدور ترویسم، بنیاد گرایی و گیر افتادن «خر ولایت» در باتلاق جنگ افروزی تماما عواملی هستند که به رشد اعتراضات و خواسته های توده های بجان آمده ضریب زده اند.
دراین رابطه پاسدار اشتری، سرکرده نیروی سرکوبگر انتظامی رژیم ضمن اعتراف به روند روبه افزایش اعتراضات در جامعه مملو از التهاب، گفت: «بهطور میانگین در برخی روزها ۲۰ تا ۳۰ تجمع در سراسر کشور داریم». (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس، تسنیم ۷ اسفند ۱۳۹۵)
ترجمان این جملات به معنای وجود عمق نارضایتی از حاکمیتی فاسد و مستبد است که هر صدای حق طلبانه و آزادی خواهانه را به غل و زنجیر کشیده و با راه اندازی چوبه های دار و تخت های شکنجه و یا انواع و اقسام شبکه های مافیایی اطلاعاتی و شنود، تلاش دارد تا به حاکمیت ننگین خود ادامه دهد.
این پاسدار ولایت در ادامه به سیاست عقب نشینی و عجز و لابه های حکومت در مقابل خیزش های مردمی اشاره کرده و می افزاید: «برخی مواقع فرماندهان تماس میگیرند و میگویند» مسئولی خواسته با اینها سریعاً برخورد شود، چکار کنیم؟«ما هم اغلب اخبار را به آقای رحمانیفضلی انتقال دادیم و ایشان تأکید دارند که مدیریت شود، اما برخورد نشود. فرضاً اگر کارگران کارخانهای تجمع کردند، باید مدیریت شود، چرا که اتفاقی امروز بیفتد بازتابش منفی خواهد بود».
ترجمان این جملات به معنای «دنده عوض کردن» دیکتاتوری خامنه ای علیه مردن نیست، بلکه ترجمان همان ضرب المثل معروف «خانه نشینی بی بی از بی چادری» است. در این راستا استفاده عامدانه از واژه «مدیریت» نیز به خوبی مبین واقعیت دیگری بنام «پر بودن سنبه» مردم علیه دیکتاتوری خامنه ای می باشد تا جائیکه کلیت نظام آخوندی، برخلاف ذات سرکوبگرانه و ضد مردمی خود، در هراس از «بازتاب» داخلی و جهانی علیه سرکوب، ناچار به روی آوردن به سیاست «مدیریت» بحران یا همان «عقب نشینی» شده است.