به یقین بیان کلماتی مانند “طبقه پائین » و یا استفاده عامدانه از عبارت “تنگی معیشت» به معنای همان رشد فقر ۷۰ درصدی در جامعه ای است که اکنون شیرازه های اقتصادی و زیربناهای مالی آن به دلیل سیاست های مخرب حاکمیت, به دلیل هزینه های سنگین اتمی , موشکی و یا کمک های بلاعوض به دیکتاتوری اسد خون ریز و حزب الشیطان لبنان , به لبه پرتگاه رسیده است. مردمی که اکنون به نان شب محتاج بوده برای ادامه حیات ناچار به فروش کلیه , کبد, قرنیه چشم و یا فرزندان و نونهالان خود روی می آورند.
این کارگزار باند ولی فقیه در ادامه به مجموعه دیگری از بحران های موجود در حاکمیت آخوندی اشاره کرده و از جمله می افزاید: “در حوزه اشتغال طبق آمارهای ارایه شده از سوی مسوولین دو و نیم میلیون نفر تا هشت میلیون نفر جمعیت بیکار داریم یعنی آمار بیکاری ما میلیونی است که عمدتا گروه جوانان و تحصیل کرده ها کشور را شامل می شود. در صورت عدم اشتغال درآمدی وجود ندارد و در صورت عدم تامین درآمد مسایل مختلف اجتماعی رخ می دهد و در نهایت به فقر منتهی می شود». چرخه مخربی که آل اسحاق از آن نام می برد, همان چرخه تولید فقر و ایست اقتصادی است که اکنون در ایران بوقوع پیوسته است. در نبودسرمایه گذاری و عدم تمایل حاکمیت برای به حرکت درآوردن حجم عظیمی از “نقدینگی» که اکنون از سوی دولت و باند های مافیایی رژیم با پرداخت حقوق های نجومی و یا دزدی های حکومتی به غارت می روند, شاهد هستیم که بسیاری از صنایع مادر از کار افتاده و بقول این کارگزار حکومتی “۷۰ درصد از واحد های تولیدی تعطیل شده اند».
این بحران بحدی در حاکمیت خامنه ای روبه رشد گذاشته است که این متولی رژیم اضافه می کند: “متاسفانه درآمد سرانه کشور و قیمت های ثابت در حال حاضر به چیزی در حدود هفتاد درصد درآمدهای سال ۱۳۵۵کاهش یافته است! یعنی درحال حاضر نسبت به سال ۵۵ سی درصد کاهش درآمد سرانه داریم». درآمد سالانه نیز به معنای این است که به ازای هر نفر در یک کشور, چه میزان درآمد وجود دارد. حال با این تعریف می توان به عمق فاجعه ای که در ایران تحت حاکمیت ولی فقیه رخ داده است , بهتر پی برد