پاسدار سعید قاسمی، سرکرده چماقداران و لباس شخصیهای خامنه ای، درباره کابوس رژیم آخوندی از عملیات فروغ جاویدان و پیشروی ارتش آزادی در عمق خاک میهن گفت: بعد کسی که تیر خلاص رو، گل کار مرصاد، مال صیاده، مقطعی که دشمن اومده تا کجا، تا ۲۰ کیلومتری کرمانشاه، خاطراتشه باز. میگه من بلند شدم اینها من با یک جترنجر و دو تا کبرا، خلبان فلانی و خلبان فلانی و اینها اومدیم از تنگه مرصاد رد کردیم اومدیم به سمت حسنآباد. من که نگاه کردم و اینها، بر اساس اطلاعاتی هم که دارم فهمیدم که اینها منافقینند، دار و دسته مسعود رجویاند. گفتم کاپیتان فلانی به اینها که بیا از جبهه راست اینها تو یکی از چپ اینها شلیک کنید و اینها، با کبرا بزنید. گفت امیر چه داری میگی اینها خودیاند. من باهاش توسط گوشی بیسیم هلیکوپتر کل میانداختم که آقا خودی نیستند اینها. بزن شلیک کن، مسئولیتش با من. آخر سر هم با این شک و دودلی شلیک میکردند اینها به اینها. تو رو خدا نگاه کنید. جبهه، این ک درس عبرت. جبهه چه جوری شیر و توی شیر میشه که راه نفوذ اونقدر توش باز بود. اون خلبانی که میخواد شلیک کنه خودش یک روزی با شیرودی با همدیگر سر پل ذهاب جلوی دشمن رو گرفتند. حق داره باور نمیکنه. میگه مگه میشه. ما توی دشت ذهاب جلوی دشمن رو گرفتیم. حالا این جا کجاست ۲۰ کیلومتر مونده به کرمانشاه. چی اینها دشمنند اینها که لباسشون خودیه، تانکها خودی هست. مدل خودیاند. نمیتونه تشخیص بده. باور نمیکنه که ۲۰۰ کیلومتر دشمن توی عمق اومده باشه. مثل همین که میخواهند به شما بگویند که آقا الان توی ما نشستند باور کردنش برات یه خورده سخته. ولی هستند. توی ما هستند.