فشار جامعه پس از این شوک بزرگ و تنها دو ماه از گذشت فاجعه ساختمان پلاسکو، به حدی است که کارگزاران و متولیان دولت تلاش دارند تا توپ را به میدان باند مقابل انداخته و بدینسان از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمایند.
همچنین سکوت مرگبار خامنهای تا به امروز از یکسو و حمله و هجوم کارگران به جان آمده به آخوند روحانی در آزاد شهر به هنگام بازدید تشریفاتی از این معدن، بهخوبی مبین واقعیتی بنام خالی بودن چنته ولیفقیه برای پاسخگویی و نیز عمق انزجار مردم از کلیت نظام آخوندی است.
صحنهگردانی مزدبگیران ولایت در این رابطه به حدی است که رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس رژیم در سخنانی «صنعت زغال را رهاشدهترین صنعت کشور خواند و گفت: حتی یک معدن ایمن در کشور وجود ندارد». (خبرگزاری حکومتی مهر ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶)
ترجمان این سخنان به معنای آن است که تمامی زیربناها و شبکههای معادن در کشور اکنون به دلیل عدم رسیدگی رژیم، نبود سرمایهگذاری برای نوسازی و بازسازی، بروز نبودن سیستمهای هشدار دهنده و یا فشار بیاندازه بر کارگران، هر زمان در معرض تخریب و فاجعه دیگری بسر میبرند. بدینسان ملاحظه میشود که چگونه تیکتیک زمان که به مانند بمب ساعتی مشغول بکار است، جان میلیونها کارگر و خانوادههای آنان را در معرض خطر قرارداده است.
همچنین در جلسه علنی امروز مجلس رژیم، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی! ضمن اعتراف به وضعیت وخیم کار و عدم ایمنی شغلی در حاکمیت خامنهای، گفت: «کارگران ذوبآهن و زغالسنگ بهسختی کار میکنند، کارگران زغال در بدترین شرایط هستند، گزارشی در خصوص حادثه معدن یورت آماده شده که بهزودی منتشر میشود»!
واقعیت در این رژیم ضد مردمی آن است که سیاستهای کلی حاکمیت تنها بر پایه استثمار کارگران و اقشار ضربهپذیر استوار شده است. این وضعیت در حالی است که بنا بردادههای بینالمللی ایران کشوری است با «ذخایر غنی زیرزمینی و معادن».
برای نمونه معادن نفت و گاز، آهن، مس، طلا، روی، سرب، تیتان، زغالسنگ، اورانیوم و بسیاری از معادن دیگر اکنون تماماً در معرض نبودی قرار دارند. بر این اساس «ایران با ۱۸ درصد منابع گاز و ۹ درصد منابع نفت در بین کشورهای معدنی دنیا موقعیت منحصربهفردی برای تأمین انرژی فعالیتهای معدنی بهخصوص در فرآوری و فلزات دارد و قیمت انرژی در ایران با توجه به منابع عمده بعضاً تا ۵۰ درصد قیمت جهانی است». (دانشنامه ویکی پدیا).
با نیمنگاهی به این دادههای اکنون سؤال مردم ایران از رژیم غارتگر آخوندی این است که بر سر این حجم عظیم از درآمدهای حاصله از معادن چه آمده و چرا با وجود درآمدهای سرشار حاصله، در ایران «حتی یک معدن ایمن» هم وجود ندارد؟