خلق آماده شده بهر قیام
نعره زن، رقص کنان، زنگو بزن
شیخ دجال و دغل ترسیده
از قیام و غَلَیان، زنگو بزن
سالها خورده و پروار شده
سالها کرده چاخان، زنگو بزن
کرده اعدام فراوان این شیخ
مردو زن، پیر و جوان، زنگو بزن
رهبر احمق شیخان گوگول!
خورده زهر و نگران، زنگو بزن
یک سخنرانی غَرا کرده
بهر این فن بیان!، زنگو بزن
هم به زودی بشوند این شیخان
دربدر زوزه کشان، زنگو بزن
همه چون موش فراری بشوند
از توی سوراخشان!، زنگو بزن
همچو آبی که بریزند توی
لانه مورچگان، زنگو بزن
گرچه دیر است، ولی نزدیک است
محو شیخان ز جهان، زنگو بزن
هرچه را هم که زما دزدیدند
پس بگیریم ازشان، زنگو بزن