ترجمان این جملات به معنای اعتراف به وجود واقعیتی نهادینه شده بنام ابعاد سبعیت و جنایات رژیم علیه دگر اندیشان، مخالفان، مبارزین و مجاهدین میباشد که در روند خود اکنون به حدی در جامعه ریشه دوانده که نفر اول نظام سرکوبگر آخوندی را ناچار به موضعگیری در رابطه با آن نموده است.
ابعاد جنبش دادخواهی که قریب ۱۰ ماه قبل از سوی خانم رجوی پایه گذری گردید، اکنون با رفتن پیام مظلومیت شهیدان و خونهای بناحق ریخته شده در دیکتاتوری ولیفقیه از یک سو و استقبال عموم مردم از خونخواهی از سوی دیگر، در روند خود به کابوسی مرگبار برای کلیت نظام آخوندی تبدیل شده است.
ابعاد و تاثیرات جنایات رژیم و بهویژه اعدامهای ناجوانمردانه زندانیان سیاسی در سالهای ۶۰ و یا قتلعام بیش از ۳۰ هزار زندانی سیاسی بیدفاع در سال ۶۷ به حدی است که با گذشته بیش از سه دهه به شقه و شکاف در درون رژیم نیز ضریب زده است، بطوریکه آخوند روحانی، امنیتیترین رئیس جمهور نظام اکنون تلاش میکند تا دستان آلوده به خون خود و کابینه اطلاعاتیاش را به طرق ممکن بشوید.
روحانی در دوران سیرک مناظرات خطاب به باند حاکم گفته بود: «مردم ایران اعلام میکنند، آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند». (سایت حکومتی آفتاب نیوز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶)
هنوز جوهر این سخنان خشک نشده بود که خامنهای داماد خود، حداد عادل را به صحنه فرستاد تا ضمن جلوگیری از تبعات این سخنان و برگرداندن آب ریخته شده به جوی، بردهان رئیس جمهور نظام پوزهبند بزند. وی که قرار بود تا موضوع را به طریقی ماستمالی نماید در یک اعتراف دیگر و در پاسخ به روحانی گفت: «اگر فردا در جامعه جهانی به ما بگویند ۳۸ سال قاتل بودید و حکم قتل صادر کردید و رئیسجمهورتان این را بیان کرده که آدمهایی بودند در نظام شما که کارش دادن حکم اعدام بوده چه باید بگوییم».!!(سایت حکومتی آفتاب یزد ۱۲ خرداد ۱۳۹۶)
بهر حال از هر منظر به روند پیشروی و ابعاد حقوق بشر در ایران بنگریم و بهویژه با نیمنگاهی به مجموعه مواضع و اعترافات سران نظام، بهطور حتم به این مخرج مشترک خواهیم رسید که تمامی این تقلاها و دست و پا زدنها، خود بهترین دلیل بر حقانیت خواسته مقاومت ایران، خانواده و بازماندگان قربانیان، افکار عمومی و جامعه دردمند و تحت سم میهن امان برای کشاندن آمران و عاملان تمامی جنایتها از سوی دیکتاتوری ولیفقیه به پای میز یک دادگاه بینالمللی میباشند، امری که شاید دیر و زود داشته باشد، اما سوخت و سوز نخواهد داشت.