هنگامه حاج حسن ـ گریز از چنگال بنیادگرایی

هنگامه حاج حسن زندانی سیاسی سابق ساکن اشرف

(نقل از سایت  دیره نیوز کویت, جمیا کردا سوریه و سایت عراق الغد)

«  آنها می خواهند ما را وادار کنند که به خواستههایشان تن دهیم.  اما ما تن نخواهیم داد همانگونه که در طول سی سال گذشته تسلیم نشدیم.»..
هنگامه حاج حسن زندانی زندانهای رژیم ایران که در حال حاضر در اشرف زندگی می کند در   مقاله ای که در مرکز اطلاع رسانی دیره نیوز کویت, جمیا کردای سوریه و عراق الغد منعکس شده, در گزارشی با عنوان گریز از چنگال بنیادگرایی می نویسد: “سی سال قبل, بعد از حاکم شدن آخوندها بر ایران... و وقتی حجاب, اجباری اعلام شد، در بیمارستان محل کارم، غوغایی بر پا شد. چون فرم پرستاری با آن کلاه سفید زیبایش، خودش وجهه و هویتی برای زنان پرستار محسوب میشد و ارتجاع می خواست آنرا از ما برباید. ما پرستاران در برابر خواست ارتجاعی برای تبدیل این فرم به فرم اجباری آخوندها، مقاومت  کردیم...هفتهها و روزها مقاومت ادامه داشت تا اینکه  خود را با دستههای چماقدار روبرو دیدیم. کسانیکه تلاش می کردند با چماق و اتهام عرصه را بر زنان تنگ کنند و آنها را از گردونه حیات اجتماعی خارج سازند.



در آن زمان به رغم هواداری از مجاهدین خلق, هنوز سایههایی از تردید نسبت به آنها بر ذهنم سنگینی میکرد.  به عنوان یک زن در مورد نحوه نگرش مجاهدین نسبت به زنان سوال و تردید داشتم و در کانون این سؤال و تردید مسأله حجاب قرار داشت. میپرسیدم چرا آنها روسری دارند؟ آیا آنها برای من که زنی بیحجاب هستم محدودیت ایجاد خواهند کرد؟... آیا با سایرین فرقی میگذارند یا نه؟ آیا با من با دیدی که آخوندها میگویند نصف یک مرد هستم تنظیم رابطه میشود یا نه؟ اما چنین چیزی در مجاهدین هرگز اتفاق نیفتاد و باقیمانده تردیدها نیز در جریان عمل و فعالیت سیاسی و بهخصوص در جریان شرکت در تظاهراتهایی که علیه شعار ”یا روسری یا توسری” که خمینی و پیروانش در جامعه رایج کرده بودند، زایل شد.  پاسخ سوالهایم را اما  در جریان عمل و در کارزار سیاسی   یافتم. هنگامیکه دختران و زنان مجاهد را در ... تظاهرات علیه حجاب اجباری دیدم.... وقتی من که آن زمان حجاب نداشتم، در کنار سایر دختران و زنان مجاهد که با حجاب بودند، در تظاهرات علیه حجاب اجباری شرکت کردیم و در کنار هم از اوباش و چماقداران طرفدار خمینی کتک خوردیم و وقتی به چشم میدیدم که دختران مجاهد با چه شور و ایمانی از حقوق زنان بیحجاب برای آزادی در حق انتخابشان ... دفاع میکنند، در آن زمان بود که به این یقین رسیدم که این همان چیزی است که دنبالش هستم”.
هنگامه سپس به آن چه امروز در ورودی اشرف می گذرد می پردازد و می نویسد: محل سکونت من در نزدیکی در اصلی کمپ اشرف است و اکنون نزدیک به دو ماه و نیم است که مزدورانی از اطلاعات رژیم ایران و نیروی تروریستی قدس در ورودی اشرف مستقر شده و با حمایت و پشتیبانی گردان عراقی حفاظت اشرف!! و سفارت رژیم ایران در بغداد اقدام به شکنجه روانی ساکنان اشرف کرده و خواب و آسایش را از ما سلب کرده و ما را تهدید به ”به آتش کشیدن” و ”بستن” کمپ و ”کشتار” مجاهدین و ”درآوردن زبانمان از حلقمان” میکردند. همچنین فحشهایی میدادند که از تکرار آنها شرم دارم و طبعًا این فحشها سزاوار خودشان و ”اطلاعاتشان” و رهبرشان یعنی ولی فقیه است.
هنگامه سپس به وقایع 16 آوریل و حمایت گردان عراقی حفاظت اشرف!! از مزدوران اطلاعات رژیم ایران و نیروی تروریستی قدس در ورودی اشرف اشاره می کند و می گوید: آن روز وقتی حمایت نیروهای عراقی مستقر در ورودی اشرف را از مزدوران دیدم، گفتم شما وظیفهتان حفاظت از ما است و نه حفاظت از مزدورانی که ”اطلاعات” ایران آورده است. در اینجا بود که یک باره خودم را در محاصره افراد مسلح عراقی دیدم. تلاش کردم فرار کنم و عملا هم توانستم ولی چند لحظه بعد تعداد دیگری از افراد نیروهای مسلح عراق به من حمله کرده و میخواستند مرا بربایند و گروگان بگیرند، در این لحظه تعدادی از برادران مجاهد رسیدند و اقدام به اعتراض کردند که توانستم از دست کسانی که وظیفهشان حفاظت ما!! و حفاظت از کمپ بود!! بگریزم.
سپس نیروهای عراقی به ساکنان کمپ اشرف حمله کردند و با باتون و میلههای آهنی آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و همه اینها به این دلیل بود که ما به اعمال سرکوبگرانه و رفتار غیر قانونی نیروهای عراقی و تهدیدمان به شلیک و کشتار تن ندادیم.  هنگامه حاج حسن این زن مجاهد خلق ساکن اشرف در انتها می نویسد “...   این داستان بعد از سی سال همان داستان است. در آن روزها خمینی میخواست که مردم ایران و به طور خاص زنان را با سرکوب به قبول خواسته هایش وادار کند. امروز نیز نیروهای عراقی وابسته به بقایای خمینی میخواهند ما را سرکوب کنند.آنها می خواهند ما را وادار کنند که به خواستههایشان تن دهیم.  اما ما تن نخواهیم داد همانگونه که در طول سی سال گذشته تسلیم نشدیم. حال جنایتکاران هرچه میخواهند بکنند”.

6/2/89