متن این نامه از این قرار است:
جناب آنتونیو گوترز دبیرکل سازمان ملل متحد
بانو عاصمه جهانگیرگزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران
با درود به شما بزرگواران، در تابستان سال ۱۳۶۷ بعد از شکست ایران در جنگ با عراق و بالاجبار قبول قطعنامه ی ۵۹۸ سازمان ملل که نزدیک یک سال از صدور ان گذشته بود،حاکمان ایران به رهبری ایت الله خمینی که از قبل در فکر پاک کردن مسئله زندانیان عقیدتی و سیاسی بودند از فرصت استفاده و تمام زندانیانی که در زندان هایشان در سرتاسر ایران پراکنده بودند و حبسشان تمام شده و یا کم و یا زیاد از حبسشان باقی مانده و یا حداکثر حبس ابد داشتند، انها را که بیش از ۳۰۰۰۰ نفر بودند اعدام و در گورهای دسته جمعی دفن کردند.
بزرگواران برای خیلی از مردم جهان و از جمله مردم ایران تصور میشود که این اعدام ها فقط در تهران اتفاق افتاده.
در مشهد هنگامیکه ایت الله قابل یکی از همبندیهایم که در زندان وکیل اباد مشهد دچار تومور مغزی شده و در ابان ۹۱ فوت کرد، در خاکسپاری و تشییع جنازه ی ایشان همیشه همراه خانمی بنام خانم وزیری بودم که در زندان به ملاقات پدر شوهر دخترش به نام اقای عبدالوهاب عبادی می امد.
خانم وزیری و همسر خانم عبادی و همسرم که دسته جمعی با ماشین بنده رفت و امد میکردیم در پایان مراسم ها از من میخواست تا ایشان را به مزار همسرش اقای کاظم پارسی (معلم)که در ته همان بهشت رضا دفن هستند برده تا فاتحه بخوانند.
اقای دبیر کل، خانم جهانگیر، باورم نمیشد که اعدام شدگان سال ۶۷ در ۳ منطقه در نزدیک هم و بصورت دسته جمعی و بدون برگزاری هیچگونه مراسم در گودالی که توسط لودر کنده شده بود دفن شده باشند.
خانم وزیری میگفت من در ۳ جا فاتحه میخوانم چون نمی دانم همسرم در کجا دفن است.
در سال ۶۷ خانم وزیری نزدیک ۶ ماه هر روز از ارگانی به ارگانی میرفت تا خبری از عزیزشان کسب کند که در اخر حکومت مجبور میشود به خانواده اعدامیان بگوید که در کجا دفن هستند.
خانم وزیری از اقای پارسی دو فرزند دارد که یکی از انها را در زندان شیر داده و بزرگ کرده است.
جناب دبیر کل و خانم عاصمه جهانگیر، شما هر روز که وارد سازمان ملل میشوید با شعر سعدی شاعر ایرانی که بر سر در سازمان ملل نوشته شده روبرو میشوید:«بنی آدم اعضای یک پیکرند که در افرینش ز یک گوهرند. چو عضوی بدرد اورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار».
بزرگواران، بعد از پیروزی انقلای ضد سلطنتی ۵۷ که شعار اصلی ان آزادی بود، حاکمان جدید ایران به بهانه های واهی ملت ایران را وارد بحران های بیشماری کردند تا ازادی مردم را گرفته که در این راه از هیچ جنایتی دریغ نکردند.
تمام احزاب و نشریات را منحل و تعطیل کردند.
بهانه انها اجرای دستورات دین خدا یعنی اسلام بود.
در حالیکه دین برای سعادت بشر امده نه برای فقر و فلاکت مردم.
اعدام شدگان تابستان ۶۷ زخمی است بسیار عمیق نه تنها بر پیکره جامعه ایران که بر پیکره جامعه بشری که به این زودی ها التیام نخواهد یافت.
اینجانب سید هاشم خواستار نماینده معلمان ایران که بارها به زندان افتاده و در بیرون و یا داخل زندان داستان ها از اعدام شدگان زندانیان سال ۶۷ شنیده ام، برای بهبود این زخم بزرگ بر پیکره بشریت از جمله مردم ایران تقاضا دارم که عاملان و آمران این قتل عامها را به پای میز محاکمه نشانده تا نه تنها مردم ایران بلکه کل مردم جهان شاهد محاکمه عاملان این جنایت و تراژدی فراموش ناپذیر باشند تا دیگر در جهان تکرار نشود. برای انسان های بزرگ فرصت های نادری پیش می اید تا جزئی از فرهنگ وتاریخ افتخار امیز یک ملت شوند تا تاریخ به نیکی و بزرگی از انها یاد کند.
اکنون این فرصت نصیب شما شده است، امیدوارم این فرصت را از دست نداده تا در تارخ ایران از شما به بزرگی و نیکی یاد شود.
این دادرسی کمک بزرگی خواهد بود به ملت ایران تا با هزینه ی کمتر به ازادی و دموکراسی برسند.
سید هاشم خواستار نماینده ی معلمان ایران
۴ شهریور ۱۳۹۶ برابر با ۲۸ آگست ۲۰۱۷