دو مجاهد اشرفی دیگر در باره سیرک ننگین خامنه ای- مالکی در ورودی اشرف به روشنگری پرداختند و شکنجه های وحشیانه و صدوراحکام اعدام برای خانواده های مجاهدان اشرف در بیدادگاهها و شکنجه گاههای رژیم را افشا کردند.
ذیلا گفتگوی دو مجاهد اشرفی با سیمای آزادی, تلویزیون ملی ایران را ملاحظه می کنید:
محمود دانشپور
من محمود دانشپور هستم یکی از مجاهدین شهر اشرف
می خواستم امشب یک موضوعی را در رابطه با خودم با بینندگان سیمای آزادی در میان بگذارم موضوع مربوط میشود به خانواده ام که دو سال پیش در همین ایام اردیبهشت یا خرداد بود که پدرم، مادرم و برادرم به اشرف به دیدن من آمدند. پدرم آقای محسن دانشپور مقدم که 70 سال سن دارد و مادرم مطهره بهرامی که او هم حدود 55 ساله است و برادرم احمد به دیدنم آمدند و مدت یک هفته اینجا در اشرف مهمان ما بودند و ما از آنها پذیرایی کردیم و بعد از یک هفته رفتند.
سپس حدود پنج ماه پیش بود, بعد از قیام عاشور, که متوجه شدم رژیم خانواده ام را دستگیر کرده است. یعنی پدرم, مادرم و برادرم و دو تن از آشنایان و اقواممان خانم ریحانه ابراهیمی و آقای هادی قائمی را که از دوستای خانوادگی ما هستند، دستگیر کردند. شاید ببینندگان تلویزیون صحنه های دادگاه را دیده باشند در حقیقت بیدادگاهی که سر دژخیم صلواتی برگزار می کرد و آنها را متهم کرد به محاربه به خاطر ارتباطشان با سازمان مجاهدین و حکم اعدام به آنها دادند.
طبعا این حکم اعدام و این اتهام, چیزی نیست جز اینکه اینها به اشرف آمده اند برای دیدن من و رابطه ای هم که می گویند با سازمان داشتند در حقیقت بر می گردد به همین بازدیدشان ازشهر اشرف و دیدار با من. جالب توجه این است که این از رژیمی مثل رژیم ایران رژیم درمانده و طلسم شکسته ای که بعد از قیامهای یکساله سرنگونی خودش را می بیند چیز دور از انتظاری نیست.
از سالهای 60 رژیم این قتل ها و جنایتها را انجام می داد پنج نفر از اعضای خانواده من منجمله دوتا از عموهای من رو توی همان سالهای 60 اعدام کردش این عکس یکی از عموهام هستش مرتضی دانشپور مقدم که بعد از دستگیری 4 روز بعد از دستگیری زیر شکنجه شهید شد,
این عکس مصطفی دانشپور هستش یکی دیگر از عموهام و این شهید حمیده شبستری همسر عموم بود و همسر مصطفی دانشپور که دو سال تو زندان اوین زیر شکنجه بود وبعد از اون تیر باران شد و این از این رژیم وحشی و هاری که بطور خاص تو این سالها نزدیک به سرنگونی هستش چیز عجیبی نیست.
ولی طنز تاریخ اینجاست و نکته آزار دهنده اش رژیم مدت دو سه ماهی میشه که تعدادی از اشخاص به اصطلاح خانوادههای ما اشرفیها را آورده اینجا جلوی درب اشرف و به بهانه بازدید های خانوادگی و اینکه میخواهند اعضای خانواه اشان را ببینند ولی روزانه ما می شنویم که به ما فحاشی می کنند با بلند گوهای قوی ما رو تهدید به مرگ می کنند ما رو تهدید به اعدام می کنند میگند میخواهیم اشرف رو آتش بزنیم می خواهیم میگند که با ارتش عراق بهتان حمله می کنیم زبانهاتون را قطع می کنیم خیلی با صراحت مرگ بر مجاهدین می گند درود بر جمهوری اسلامی میگند و این خیلی عجیب و از طرفی هم برای ما اشرفیها واضحه که چیزی نیست جز توطئه های وزارت بدنام آخوندی
در حقیقت این اون روی سکه همین اعدامها و دستگیریها توی ایران هستش چون من که تنها نیستم این روزها می بینیم خیلی از خانواده های اشرفیان را توی ایران دستگیر می کنند احکام حبس طویل المدت بهشون می دهند اعدام انها را به اعدام محکوم می کنند منجمله آقای علی صارمی خانم زهرا اسد پور گرجی خانم زهرا جباری و خیلی هستن که بشه من می توانم برایتون اسم هاشون رو بگم برای همین این خیلی واضحه برای ما که این چیزی نیست جز توطئه رژیم آخوندی و همونطور که گفتم اون روی سکه دستگیریهای خانواده ها توی ایران
من میخواستم که همینجا بگم این توطئه هم مثل همه توطئه های رژیم چیز منجر هستش به شکست و طی همین 7 سال هم مجاهدین اثبات کردن که خط رژیم و توطئه های وزارت اطلاعات پیش نخواهد رفت یک نکتهیی هم خودم شخصا دوست داشتم که به مردمم اینجا بگم و رو به رژیم آخوندی و ولی فقیه طلسم شکسته اش ما همانطور که برادر مسعود خیلی سالها گفتند ما مجاهد خلقیم ما نماینده نسل بیشمارانیم آمدیم که خودمون رو فدای راه مردممان برای آزادی مردممان بکنیم.
طبعا خون من و خون خانواده من رنگین تر از خون نداها و سهرابها و 120000 شهید نیست این جز بر افتخار و شرف ما اضافه نمی کنه من درود میفرستم از طرف همه اشرفیها به خانواده هایی که توی زندانها و توی شکنجه گاهها مقاومت می کنند و با صلابتشان جلوی این رژیم ایستاده اند اینها به ما انگیزه میدهند اینها به ما روحیه می دهند که اینجا روز به روز بیشتر بایستیم برروی آرمانهای خلقمان بایستیم و پافشاری بکنیم و این توطئه رژیم رو هم با شکست مواجه کنیم و پوزه رژیم هم به خاک بمالیم و من خودم به تعهد خودم به آرمان خودم تا آخر با مردم خودم ایستاده ام و انشاالله که این رژیم رو بزودی سرنگون خواهیم کرد.
گفتگوی محمد رضا فرجی پور
من محمد رضا فرجی پور هستم همانطور که برادرم محمود در صحبتهاش اشاره کرد ماهیت رژیم ضد بشری آخوندی در رابطه با خانواه های مجاهدین چیزی جز این نیست. من میخواستم در رابطه با این شعبده بازی مسخره ای که رژیم پا بگور آخوندی در طی سه ماه گذشته در ورودی اشرف برپا کرده توضیح مختصری رو به بینندگانمون بدهم.
قبل از عید اطلاع پیدا کردم که به اصطلاح برادرم برای دیدار به دم برای دیدار من به دم درب اشرف آمده منهم همونجاهم طی دیداری با افسران عراقی تاکید کردم که ما هیچ مشکلی در دیدار با خانواده نداریم ولی هر کس بخواهد در پوش این دیدار اهداف وزارت پلید آخوندی را به اجرا بگذره نه اینجا و نه هیچ زمان دیگر حاضر به دیدار باهاش نیستیم من طی سالهای 61 تا 63 بمدت بیش از دوسال در زندانهای رژیم آخوندی به خصوص زندان ارومیه تحت انواع شکنجه ها بودم و برادرم هم همانجا در سال 62 همراه تعداد بسیار زیاد دیگری از مجاهدین پای چوبه های اعدام رفتند و همانجا هم ثابت کردیم به رژیم که مجاهدین به هیچ وجه اهل سر خم کردن در مقابل رژیم پلید آخوندی نیستند و نخواهند بود.
این عکس بردارم ابراهیم فرجی پوره که در سال 62 بعد از تحمل تقریبا یک سال شکنجه بخصوص شکنجه گرش همین احمد نژاد جلاد بود که در زندان ارومیه در 11 اردیبهشت تیر باران شد.
همانجا هم ثابت کردیم و بارها ثابت شد که مجاهد به هیچ وجه سر در مقابل این رژیم پلید خم نمی کنه و الان هم بعد از 26 سال می خواهد این ازمایش رو دوباره تست کنه اما من می خواهم با استناد به جمله برادر مجاهد مسعود رجوی تاکید کنم که ما از روز اول گفتیم مرگ بر خمینی پاش هستیم و خواهیم ایستاد و بهاش هر چی میخواهد باشه
می خواهم بار دیگه تاکید کنم همانطوری که رژیم در این همه سال درمقابل توطئه هایی که علیه مجاهدین انجام داده و با شکست مواجه شده اینبار اگر میخواهد دوباره آزمایش انجام شده را دوباره آزمایش کنه اگر دوباره میخواهد توطئه های خودش رو مثل شش و هفت مرداد رو دوباره چک کنه ما آماده و حاضر هستیم و میگیم که بجنگ تا بجنگیم