متن این گفتگو را از نظرتان می گذرانیم.
علیرضا غلامی
سلام می کنم به هموطنان عزیزم در داخل و خارج کشور همانطور که اطلاع دارید رژیم فرتوت خمینی دست به اقدامات مذبوحانه ای زده تعدادی از مزدورانش رو مدت حدود سه ماهی هست که آورده دم درب اشرف و باعث شکنجه روانی ساکنین اشرف شده به طریقی این وضعیت شامل حال منهم شده من که هوادار مجاهدین بودم در سال شصت در خیابان دستگیر شدم وبه زندان منتقل شدم حدود سه سال تو زندان بودم شاهد هم شکنجه شدم هم شاهد شکنجه های خواهران و برادران خودم بودم و در آنزمان یادم هستش که تمام هم وغم وزارت اطلاعات ومزدورانش و بازجوهاش این بود که بطریقی ما رو وادرار کنند که دست از مقاومت علیه این رژیم فرتوت بکشیم ولی هیهات این دوران گذشت و ما از زندان آزاد شدیم و من مجددا به راه خودم ادامه دادم.
بعنوان یک مجاهد خلق دوباره به سازمان پیوستم ولی باز دوباره رژیم همچنان شتر در خواب بیند پنبه دانه فیلش یاد هندوستان کرده یکبار نامه ای آمد که ما این نامه رو دادیم به مقامات عراقی گفتیم ما از دست مزدوران اطلاعات نامه نمی گیریم کاری بهشان نداریم ولی اخیرا بازهم متوجه شدم که رژیم وقتی کفگیرش به ته دیگ می خورده و دستش به جایی بند نیست همه به اصطلاح تلاشهای مذبوحانه اش را می کند ولی به چیزی نمی رسه عکسی از من داده به مزدوران وزارت اطلاعات آورده اند اینجا در صورتیکه خانواده من اینجا اصلا نیامده این عکس تا جایی که می دانم مربوط به زمانی هستش که من دستگیر شدم به خانه امان تهاجم کردند همه اسباب اثاثیه رو ریختند بیرون همه وسائل را برداشتند بردند حتی از این عکس از پرونده زندان اینطرف انطرف این عکس منو دادند آوردند مزدوران وزارت اطلاعاتش از شهر قزوین آوردند دم درب اشرف چسبانده اند به خیال اینکه تزلزلی در اراده ما بوجود بیاورند.
ولی کور خونده اینکار را با هر کس دیگه ای هم کرده عکس بردارم حسین طیارزاده رو هم در صورتیکه خانواده اش اصلا اینجا نیست عکسش داده عکس زندانش رو حتی شماره چیزش رو به اصطلاح از زیر نوشته عکس پاک کرده عکس زندانش رو برداشته از پرونده اش کنده بیرون آورده داده دست مزدورهاش دم درب چسبانده اند یعنی می خواهم بگم که دیگه واقعا وضعیتش تو چه نذاری افتاده در چه وضعیتی فلاکت باری هستش یعنی مقاومت مجاهدین اشرف و اشرفیان ما در اینجا بعد از 7 سال پایداری به نقطه ای رسانده ایم رژیم رو که خواب از چشمانش ربوده ایم و شبانه خواب نداره این رژیم ولایت طلسم شکسته فرتوت به نقطه ای رسیده که کارش به عکس کشیده شده است. یعنی هیچ کاری نمی توانه بکنه
پیامم به تمامی مزدوران وزارت اطلاعات به ولایت طلسم شکسته خامنه ای اینه که تو خودت بهتر از هر کسی می دانی ما تا تو رو سرنگون نکنیم تا رژیم ات رو سرنگون نکنیم از پای نمی نشینیم و این رو خودت بهتر از هر کسی می دانی و ما هم مطمئن هستیم عزم ما جزم تر و رزم آورتر در همین اشرف پایداری می کنیم مقاومت می کنیم باتمامی برادران و خواهرانمان در اشرف و حامیان ما در داخل ایران و حامیان ما در خارج کشور تا جایی که رژیم فرتوت در زباله دان تاریخ بیندازیم و مردم ما رو از شر تو راحت بکنیم وآزادی و آبادی برای مردم ایران و کشور عزیمان برسانیم.
نسرین علاف پور
در رابطه با توطئه اخیر رژیم من جزو کسانی هستم که برادرم که البته بهتره بگم نابرادری ام با مزدوران وزارت اطلاعات رژیم جلوی درب اشرف آمدند از لحظه ای که رسیدند جز فحش و تهدید و دشنام چیزی نگفتند و البته با این کارشان ضعف و رذالت رژیم رو به سقوط بودن رژیم رو برای ما مشخص تر کردند.
طی این مدت هم رژیم با توطئه های خیلی زیادی که علیه ما اشرفیها انجام داده در واقع میخواسته ما رو از بین ببره ولی نتوانسته و به ضدخودش تبدیل شده با شکست مواجه شده الان هم برای مقاصد برای پیشبرد مقاصد خودش آمده ازحربه خانواده استفاده میکنه البته اولین بارش هم نیست که از این حربه استفاده میکنه از سال 60 که مجاهدین رو دستگیر می کرده توی زندان با انواع و اقسام شکنجه ها میخواسته انها رو از پا در بیاره ولی نتوانسته که نهایتا واردخانواده رو وارد میکرده که آنها رو بشکنوه ولی نتوانسته و الان هم کور خونده.
در رابطه بااینها که مشخص اینها خانواده نیستن چرا که خانواده های همه مجاهدین دو سال پیش آمدند اشرف از بچه هایشان دیدار کردن و بلافاصله بعد از اینکه از اشرف رفتند رژیم آنها رو دستگیر کرده الان نمونه مشخصش خواهرمون نگار که کنار من هستش همین الان اینجا نشسته جزء کسانی هستش که خانواده اش ازش آمدند دیدار کردند و پس ازآن رژیم آنها رو دستگیر کرده که خودش ریزش را بیشتر توضیح میده.
نگار بنازاده امیر خیزی
سلام می کنم خدمت بیندگان عزیزمان همانجور که خواهرمان نسرین گفتن ایشون یک وجه در واقع توطئه و حیله و ترفند رژیم رو گفتن من میخواستم یک وجه دیگه اش رو بگم که من مدتی است در گیر آن هستم خانواده من مدتی پیش آمدند اشرف دیدن من و روزی که از اینجا برگشتن رفتند داخل آنجا دستگیر شدن فقط به جرم اشرف و اینکه من تو اشرف هستم و پدرم رو دستگیر کردن و الان مدتیه تو زندانه و از محلش خبر نداریم آنهم از محل کارش دستگیر کردن و با غارت کردن اموالشان و در واقع کامپیوتر و وسائلشان و چکهای بانکی اشان بعد آلبومهای عکسشون دفترچه تلفن محل کار پدرم همه رو غارت کردن بردند و قبل از آن هم مادرم رو بجرم اینکه من تو اشرف هستم و اینکه از من آمده اینجا دیدار کرده مادرم هم زندان بودند زیر شدیدترین شکنجه ها ی جسمی و روحی بودند.
من می خواستم در واقع بدانم کجای دنیا دیدار خانوادگی دیدار پدر و فرزند و پدر و مادر در واقع با فرزندشان جرم محسوب میشه که رژیم به کدام جرمی پدر و مادر منو دستگیر می کنه و زیر شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار میده که من میخواستم بگم که اتقاقا من بعنوان یک مجاهد اشرفی عزمم جزم تر و تو مسیر اتقاقا رژیم میخواهد با این حیله ها و ترفندهایی که سر خانواده هایمان گروگان هستند تو داخل دستش بخواهد ما اشرفیان را از مسیرمان از اشرف جدا کنه اتقاقا کور خوانده زهی خیال باطل من به عنوان یک مجاهد اشرفی هر چه بیشتر عزمم جزم تو مسیرم تو انتخابم و تا آن لحظه اخر و تا سرنگون کردن رژیم لحظه ای از این انتخاب و از این در واقع هدفی که داریم کوتاه نمی آییم.