این وضعیت در حالی است که حزب راستگرای «آلترناتیو برای آلمان» با کسب ۱۳ و نیم درصد از آراء اکنون دمکراسی نوپای این کشور پس از جنگ جهانی دوم را به چالشی جدی کشیده است. هراس بسیاری از قدرت گرفتن این حزب و ورود مجدد چنین طرز تفکری پس از ۷۰ سال به صحنه سیاست آلمان، در منطق خود به گذشته و تاریخ این کشور طی یک قرن گذشته بر می گردد.
بدلیل مشابهت های بسیار زیاد در شعار ها و اهداف «حزب راستگرای آلترناتیو برای آلمان» بسیاری از نیروهای دمکرات و هومانیست ورود این جریان دست راستی به صحنه سیاست آلمان را با ورود حزب ناسیونال سوسیالیست در سال ۱۹۲۶ همسان ارزیابی می کنند.
همچنین دراین میان بسیاری از نگاهها بسوی چرایی این واقعه مهم می باشد. بسیاری از رسانه ها اکنون دلیل این چرخش قریب ۱۴ درصد از جامعه آلمان، بویژه در استان های شرقی این کشور را وجود «نارضایتی» از سیاست های دولت ائتلافی میان دمکرات مسیحی و سوسیال دمکرات ها در زمینه هایی مانند «اتحادیه اروپا، مالی، سیاست های اقتصادی بویژه در رابطه با بازنشستگان» و بویژه در زمینه جذب و پذیرش «پناهندگان خارجی» می دانند.
دولت آلمان به رهبری خانم مرکل طی سه سال گذشته در اقدامی انسانی، شرائط را برای پذیرش بیش از یک میلیون پناهنده، بویژه ازکشورهای سوریه، عراق و شمال آفریقا فراهم نمود. رادیو صدای آلمان در تفسیری از دلائل چرخش ۱۳ درصدی جامعه به راست از جمله می نویسد: «با وجود رشد اقتصادی و سقوط نرخ بیکاری، مجازات ائتلاف "سیاه−سرخ" نشانگر نارضایتی بزرگی در آلمان است. معضل پناهجویان نیز همانند سیاستهای دولت در رابطه با بازنشستگی، از جمله دلایل این نارضایتی است».
برخی از ناظران برآنند که شاید بتوان نقطه مثبت در شکست بسیاری از احزاب سنتی در آلمان را همان ورود مجدد حزب «دمکرات آزاد» بعنون وزنه ای برای ایجاد تعادل در صحنه سیاسی این کشور قلمداد نمود. این حزب که برای یکدوره از حضور در مجلس فدرال محروم مانده بود، اکنون با ورود مجدد، شانس زیادی برای حضور در دولت ائتلافی آینده را پیدا کرده است.
براین اساس اکنون بسیاری پیش بینی می کنند که حزب «ائتلاف دمکرات و سوسیال مسیحی», به رهبری خانم مرکل، دست به تشکیل دولت ائتلافی با دو جریان سبزها و دمکرات های آزاد (لیبرال ها) بزنند و بدین سان برای نخستین بار در تاریخ نوین این کشور، دولتی ائتلافی متشکل از سه حزب را برای چهار سال آینده تشکیل دهند.