این وضعیت بحرانی به موازات هزینههای سرسامآور وسایل و نیازهای آموزشی، شهریه مدارس، تغذیه و ترابری، اکنون فشار مضاعفی را بر خانوادهها و بهویژه در استانهای ضربهپذیر به مردم وارد آورده است.
بنابرتازه ترین گزارش از نرخ «بازماندگان از تحصیل» در رژیم فاسد آخوندی، از جمله دلائل این بحران را باید در وجود ناعدالتی، بیکاری، فقر، عقبماندگیهای فرهنگی و وجود ستم مضاعف حکومتی جستجو نمود.
این گزارش تأکید میکند: «از علل عدم تحصیل میتوان به عدم آگاهی از اهمیت آن، فقر، عدم وجود امکانات لازم مانند مدرسه، آموزگار و... برای تمام اقشار جامعه را نام برد؛ مثلاً خانوادهها به دلیل فقر، نبود امکانات آموزشی مناسب یا عدم وجود زیرساختهای دستیابی به امکانات مذکور، کودکان خود را از تحصیل منع میکنند تا از رهگذر آن امکان معاش خانواده فراهم شود، اما عدم تحصیل این کودکان و ورود آنها پیش از سن مجاز به بازار کار ضمن تأثیرات مخرب بر آنان، آنها را در معرض آسیبهای اجتماعی و سوءاستفادههای مختلف قرار میدهند که پیامد آن نابود شدن آینده این کودکان و آسیبهای بیشتر اجتماعی است».
این اعترافات در حالی صورت میگیرد که به گفته متولیان دزد و غارتگر رژیم، اکنون قریب ۱۰ میلیون نفر از مردم میهن امان اکنون با «فقر مطلق» دست و پنجه نرم میکنند، بطوریکه بسیاری از خانوادهها مجبور گردیدهاند تا فرزندان خود را بهعوض «درس و مدرسه»، برای به دست آوردن لقمه نانی به کوچه و خیابانها سرازیر نمایند. صحنههای دردآور کودکان بر سر چهارراهها و معابر به هنگام دستفروشی، تنها گوشههایی از ظلم و ستم آخوندی بر نسل آینده میهن امان میباشند.
همچنین این گزارش به نرخ دانش آموزان «در گروه سنی ۶ تا ۱۴ ساله» اشاره کرده و میافزاید: نرخ دانش آموزان «۱۰ میلیون و ۷۷۲ هزار و ۷۸۷ نفر است که از این تعداد، پنج میلیون و ۵۱۶ هزار و ۶۳۷ نفر مرد و پنج میلیون و ۲۵۶ هزار و ۱۵۰ نفر زن بودهاند. همچنین از تعداد مذکور ۳۱۵ هزار و ۴۱۲ نفر بیسواد (۱۵۹ هزار و ۶۳۰ نفر مرد بیسواد و ۱۵۵ هزار و ۷۸۲ نفر زن بیسواد) در کل کشور وجود دارند». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۱ مهر ۱۳۹۶)
بدینسان ملاحظه میشود که قریب نیم میلیون کودک و نوجوان بیسواد در کشور وجود دارد که «بیشترین مقدار این نرخ را استان سیستان و بلوچستان (۷.۶۱ درصد) به خود اختصاص داده است و پس از آن استانهای کرمان (۴.۵۲ درصد) و یزد (۳.۵۲ درصد) قرار دارند. با توجه به آن که نرخ بازماندگی از تحصیل استانهای مذکور از متوسط کشور (۲.۶۱ درصد) بسیار بیشتر است».
به موازات این وضعتی بحرانی باید به زیرساختهای فرسوده در مدارس و محیطهای آموزشی از جمله به وجود «۲۷۰۰ کلاس خشت و گلی کانکسی» اشاره نمود. یک گزارش حکومتی به نقل از رئیس حکومتی در سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور میافزاید: «حدود ۸۳ هزار کلاس درس داریم که نیازمند وسایل سوختی و سیستم گرمایشی خارج از کلاس درس هستند». (سایت حکومتی نسیم انلاین ۱۰ مهر ۱۳۹۶)