این کنفرانس در آستانه روز جهانی حقوق بشر، در سه پنل مختلف با عناوین ”مشکلات جوانان ایران در حاکمیت سرکوب و اختناق ـ راه حلها”، ”دادخواهی شهیدان قتل عام ۱۳۶۷ از نگاه جوانان” و ”خواست های جوانان ایرانی از دولت و مجلس آلمان” برگزار شد.
جوانان حاضر در این جلسه ضمن تماشای فیلمی از زلزله فاجعه بار کرمانشاه، با هموطنان زلزله زده ابراز همدردی نموده و بی تفاوتی سردمداران رژیم ضد ایرانی نسبت به مشکلات و دردهای مردم رنجدیده در هوای سرد و بارانی را محکوم نمودند.
شرکت کنندگان در این جلسه را طیف های مختلفی از جوانان ایرانی تشکیل می دادند، بخشی از آنها چندماه بیش نیست که بدلیل شرایط سرکوب و خفقان و فشارهای ناشی از حاکمیت آخوندی کشور را ترک نموده و بخارج از ایران مهاجرت نموده اند و برخی دیگر بهمراه پدران و مادران خود در سنین کودکی ایران را ترک نموده و فقط خاطره ای از دوران کودکی خود در ایران را بیاد دارند و عده ای دیگر نیز در خارج از ایران بدنیا آمده و تحصیل نموده و با دلی مالامال از عشق به میهن و بازگشت به وطن عزیزشان، هنوز پا به خاک میهن خود نگذاشته اند. هر کدام از این جوانان گوشه هایی از نقطه نظرات و تجارب خود را برای سایرین بیان کرده یا راه حلهایی از مسیر طی شده شان را برای سایر جوانان ایرانی جهت مقابله با سرکوب و اختناق حاکم بر میهن و در مسیر آزادی ایران، ترسیم نمودند، همگی این جوانان تعهد خود برای گسترش جنبش دادخواهی تا رسیدن به هدف نهایی این جنبش و تسلیم عاملان و آمران این قتل عام ضدبشری به پیشگاه عدالت را تکرار نمودند.
نمایندگان مجلس فدرال آلمان آقایان کلاوس دیتر گروهلر (Klaus – Dieter Gröhler) از حزب حاکم دمکرات مسیجی و دکتر فریتس فلگن تروی (Dr. Fritz Felgentreu) از حزب سوسیال دمکرات نیز ضمن سخنان خود از اهداف این کنفرانس و ایده های جوانان ایرانی حمایت نموده و قول دادند که خواسته های آنان را در مجلس فدرال آلمان دنبال کنند. دیتر گروهلر خطاب به جوانان گفت: تلاش و فعالیت شما از اهمیت بالایی برخوردار است، چون شما سرنوشت مردم در داخل کشور ایران را به حال خود رها نمیکنید، شما میتوانستید شانه از زیر هر بار خالی کنید و خودتان را مسول ندانید، چون شما دور از وطنتان زندگی میکنید، و از زندگی به نسبت راحت و امنی برخوردارید. میتوانستید ماکزیمم بگویید، که آنجا ریشه خانواده من بوده است. ولی در عین حال میتوانستید بگویید که چرا من باید دغدغه آنها را داشته باشم؟ من می توانم فقط به فکر خودم و آینده خودم باشم. البته که این مسیر غلطی می بود زیرا در آن صورت شما، پشت جوانان هم سن و سال خودتان در ایران را خالی میکردید. از این رو من فعالیت های شما را ستایش میکنم و شایسته حمایت کردن میدانم. واینکه علنا زبان به اعتراض باز میکنید. واین خیلی با ارزش است،برای من کاملا قابل تصور است که این میتواند برای برخی از شما نیز، بهای بیشتری داشته باشد، از جمله اینکه اقوام و خویشاوندانتان در داخل ایران با محدودیت مشکل مواجه شوند.
نماینده حزب سوسیال دمکرات دکتر فریتس فلگن ترو Dr. Fritz Felgentreu در ابتدای سخنان خود گفت: من از ایده و فراخوان شما به تلاش مشترک برای به اجرا گذاشته شدن حقوق بشر در ایران حمایت می کنم و معتقدم کسانی که در ایران حکومت می کنند، یعنی در کشوری که حقوق بشر در آن به شدیدترین وجه نقض می شود باید بدانند که این وضعیت از چشمان امعه بین المللی پوشیده نمانده و نمی ماند، دنیا می داند که در آنجا حقوق بشر روزمره نقض و مخالفان سرکوب می شوند
پریا کهندل در ابتدای این جلسه ضمن خوشامد گویی به حاضران، شکل گیری ”جنبش جوانان برای دادخواهی قتل عام ۶۷” را بعنوان ظرفی برای فعالیت همه جوانان ایرانی، تبریک گفت: ”بسیار خوشحال هستم به اطلاع شما برسانم که ما با جمعی از جوانان، ”جنبش جوانان برای دادخواهی قتل عام ۱۳۶۷” را تشکیل دادیم و از همه شما که در اینجا حاضرید و همه شما که صدای ما را در هر نقطه ای از ایران و جهان می شنوید درخواست کمک می کنیم. شهر و کشور و موقعیت و شغل شما مهم نیست در هر نقطه ای می توانید جزیی از این جنبش باشید شعار ما این است: ”جوانان نیروی قدرتمند قیام برای آزادی در ایران” هستند.
سعید شمس ضمن معرفی خود بعنوان دانشجوی اخراجی سال آخر مهندسی عمران گفت: ابتدا میخواستم ۱۶ آذر روز دانشجو را به همه دوستان، یاران و همرزمان دانشجویم در دانشگاههای سراسر ایران تبریک بگویم و یاد هزاران دانشجویی را که در جستجوی آزادی جان شان را فدیه رهایی خلق و میهن کردند گرامی بدارم. سعید ضمن بیان تجربه عبور خود از گذرگاههای انتخاب بین زندگی و مبارزه گفت: ابتدا نگرانی خانواده یا خطرات برای اینده تحصیلاتم و نهایتا دستگیری و زندان، بمن میگفت که نباید حرکتی بکنم. ولی وجدان سرکش من که در محیط پرحرارت دانشگاه نیز بارورتر شده بود و آشنایی با اندیشه های مجاهدین در جریان قیام های ۸۸ موتور محرکه ای بود که براین تردیدها غلبه کنم، اما زندان و دستگیری بر اثر فعالیتهای سیاسی، دوباره مرا بین رفتن دنبال یک زندگی فارغ از دردهای مردم و میهن و ادامه تلاش و جستجو برای آزادی مخیر کرد، زیر فشار بازجویی لحظه ای به خودم گفتم می تونم با دادن کمی اطلاعات خودم رو خلاص کنم، ولی بلافاصله با خودم گفتم، اگه کم بیارم و مقاومت نکنم، همین فشار منتقل میشه روی جوونای دیگه ای که برای آزادی ایرانمون با این اشغالگرا می جنگن. اکنون درست است که در خارج از ایران هستم ولی من نیز همچون همه مجاهدین تصمیم گرفتم همه وقتم رو و همه چیزم را و اگر لازم شد جان ناچیزم رو برای آزادی ایران بدم. من از شما همرزمان دانشجویم دور نیستم، همه لحظات با شما در سنگری دیگر برای آزادی می رزمم و مطمئن هستم که آن را بدست می آوریم هرچند هم بهایش سنگین باشد چون گوهری گرانبهاتر از آن نیست.
کیمیا شاهوردی به بیان گزارشی از تظاهرات و اعتراضات دانشجویی در عین حفقان حاکم بر دانشگاهها پرداخته و گفت: امسال رژیم سرکوبگر از ترس اعتراضات دانشجویی و گسترش آن به جامعه غلیان، ۱۶ اذر دانشگاههای اصلی را تعطیل کرد ولی برعکس دانشجویان، بیش از هرسال این روز را گرامی داشته و به افشای رژیم پرداختند.
حمید رضایی ضمن سخنان خود گفت: علیرغم همه علائقم به سرزمین ایران، دست روزگار و جنایات حاکمیت منحوس و خفقان حاکم بر ایران، دو سال قبل مرا وادار به ترک میهن و پناهندگی در آلمان کرد و در این مسیر در یک تصادف مبارک، با مجاهدین خلق اشنا شدم، طینت پاک، سرشت انسانی، محبت بیش از حد، یکرویی و یکرنگی آنها در دنیایی که ارزشهای انسانی سخت یافت می شود، در دنیایی که ایدئولوژی اول من حاکم است، من چیزی جز رقابت برای پرداخت و فدای بیشتر ندیدم قبل از شناخت اندیشه شان، مرا بخود جذب کرد. من که گریزان از جامعه خمینی زده، چون تشنه ای دنبال گمشده ای می گشتم قبل از هرچیز، شرافت و انسانیت را در مناسبات مجاهدین یافتم ولی این برایم کافی نبود باید آنها را که بسیار حرفها پشت سرشان هست خوب می شناختم تا باور کنم.
بسیار کندوکاو کردم، همه چیز را خوانده و از زیر ذره بین گذراندم، دنبال همه آنچه علیه شان گفته می شد رفتم، آنها علیه کشورشان جنگیده اند، آنها مناسبات تشکیلاتی دارند، منابع مالی آنها بیگانگان هستند، آنها سکت و فرقه و منافق هستند و مهمتر از همه اینکه اصلا معلوم نیست آنها بدتر از خمینی و آخوندها با مملکت و مردم نکنند.
همه و همه را با موشکافی و با چشم باز دنبال کردم ولی گویی در هر اتهامی که علیه آنها بود حقایق بیشتری از حقانیت شان نهفته بود و ارامش بیشتر بمن می داد که باورشان کنم.
ولی واقعیت این بود که اگر کسی را می یافتم که نیم قدم جلوتر از مجاهدین و یک گرم بیشتر از مجاهدین برای مردم و میهن شان فداکاری کنند بی هیچ تردید دنبالش می رفتم هرچند هم اکنون و هم در اینده ذره بین تآمل را همچنان با خود خواهم داشت ولی من بسادگی به این نتیجه رسیدم که همه آنچه می گویند فقط برای این است که بهایی نپردازند، و الا کسی که عزم کند در مسیر مردم و میهن پای براه در نهد، خود راه بگویدش که چون باید رفت. در این میان چون عمق لاطائلات به رهبری مجاهدین برادر مسعود و خواهر مریم بیش از همه بود خیلی خوب فهمیدم که سرمنشاء همه این اتهامات بطور قانونمند، از سرچشمه بی هزینهگی، مفت خوری، موج سواری، دغلبازی و نیرنگ و مردم فریبی یعنی خمینی و خامنه ای است و همین ایمان و اعتقاد و باورم را به این رهبری صدبار بیشتر کرد چون همیشه قیمت را قبل از همه از خودش و خانواده و عزیزانش شروع کرده است.
بهمن دهقان ۱۹ ساله بعد از معرفی خود ضمن اشاره به افشای دست داشتن رژیم در انفجار آرژانتین گفت: این تنها یکی از جنایات بیشمار این رژیم است که متاسفانه بدلیل مماشات و باج دادن به این رژیم بلاجواب مانده است، شرایطی که در آن قرار داریم هم بلحاظ پتانسیل انفجاری جامعه و هم شرایط منطقه ای و بین المللی، زمینه مناسبی را برای محاکمه تمامیت این رژیم فراهم کرده است در چنین روزی، علاوه بر پرونده قطور قتل عام ۱۳۶۷، پرونده کشتارهای سالهای ۶۰ تا ۶۷، پرونده قتلهای زنجیره ای، کوی دانشگاه در سال ۷۸، جنایات کهریزک، قتل عام ۵۲ مجاهد قهرمان در اشرف، موشک بارانها و حملات جنایتبار در ۶و۷ مرداد و ۱۹ فروردین و همه جنایات این رژیم علیه هم میهنان کرد، بلوچ، ترکمن و سنی و شیعه و مسیحی و زرتستی و سایر ادیان و عقاید گشوده خواهد شد. در چنین روزی همه آنان که طی سالیان جنایت کرده یا با جنایتکاران همکاری نمودند، همه مزدوران و خبرچینان و جاسوسانی که زمینه های جنایت را با عناوین عوامفریبانه فراهم کرده و امدادهای غیبی به جانیان رساندند افشا و رسوا خواهند شد.
راه تحقق این عدالت در دستان ما جوانان است. ما مطمئن هستیم که با رهبری پاکباز برادر مسعود که نسل ما هنوز در آرزوری دیدارش در تهران لحظه شماری می کند و هدایت بزرگوارانه خواهر مریم، این عدالت محقق می شود، طی سالیان گذشته، در روزهایی سخت که خامنه ای برای کشتار همه مجاهدان همه نیروهای داخلی و خارجی اش را بسیج کرده بود بسیاری از آنچه را که تصور می کردیم نشدنی است اراده بزرگ خواهر مریم محقق کرد. بنابراین برای گسترش جنبش جوانان برای دادخواهی قتل عام ۶۷ به پیش.
سخنرانی بعدی جلسه، جوان ۱۹ ساله دیگر سیاوش خسروی بود. سیاوش ضمن گزارشی از کودکان خیابانی و دردها و مشکلات آنها سوال کرد: خودتان قضاوت کنید آیا مسبب اصلی همه این دردها رژیم غارتگر آخوندی، خامنه ای و روحانی و همکاران و هم پالکی هایشان نیستند؟ آیا این دزدیهای میلیاردی و این اختلاف طبقاتی وحشتناک که خیلی هم آشکار است علت اصلی این درد و رنجها نیست؟ آیا بردن میلیاردها دلار پول مردم ایران به سوریه و عراق و یمن و لبنان بجای ایجاد شغل برای جوانان اسایش برای سالمندان علت این مشکل نیست؟ اگر پدر یا مادر کودکی خیابانی پول مکفی و شغل و درآمدی داشت عواطف و مسئولیت پدری و محبت مادری هرگز اجازه می داد که جگوگوشه اش به چنین خفتی بیفتد؟
برای درمان این درد و همه دردهای اجتماعی باید به ریشه این درد پرداخت که همان حاکمیت ظالمان و غارتگران است، تغییر رژیم و سرنگونی آن تنها چاره این درد است و برای تغییر بیش از همه ما جوانان باید نیروی اصلی این تغییر یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران را که فداکارترین فرزندان ایران هستند پشتیبانی و تقویت کرد و ما برای اینکار آماده ایم.
صادق کیانی در همبستگی با زلزله زدگان کرمانشاه صحبت کرده و گفت: بعنوان یک جوان ایرانی که حدود دو سال قبل مجبور به ترک کشورم شدم میخواستم با هموطنان عزیزم در همه شهرهایی زلزله زده اعلام همدردی بکنم، ایکاش در کنار شما می بودم و به مادران پیر و پدران سالخورده و کودکانی که همه خانواده خود را از دست داده اند کمک می کردم. مرحم بر زخمهایشان گذاشته و در پیدا کردن عزیزانی که زیرخاک مانده بودند یاری می کردم. این زلزله هرچند بسیار دردناک بود و دیدن کودکانی که در سرما و باران هیچ پناهی نداشتند روح و روان هر انسانی را آزار می داد ولی دوگانگی عجیب و بسیار عبرت انگیزی در آن بود. در یکطرف رژیمی سفاک، که هیچکاری به دردها و کمبودهای مردم ندارد، همه پول و امکانات، آمبولانس و امدادهای پزشکی مردم ایران را به سوریه و یمن و لبنان و عراق برای جنگ می فرستد، برای سرکوب مردم در روز تولد کوروش ۳۲ هلی کوپتر بلند می کند و در مقابل مردم زلزله زده، فحش و ناسزا، گازاشک آور و کتک و دستگیری و زندان نثارشان می کند و حتی در کمال بیرحمی میخواهد از این زلزله نیز جیب پاسدارانش را با فروش هدایای مردمی پرکند، اما در طرف دیگر همبستگی با شکوه همه ایرانیان از هر دین و مذهب و عقیده و مرامی بود که صف ماشین های کمک رسانی شان که به کیلومترها می رسید. با مردم زحمتکش این خطه اعلام همدردی می کنیم و همه با هم به این غیرت مردمی درود می فرستیم و عهد می کنیم که برای پاک کردن ایران از الودگی این آخوندهای ضدبشر، برای اینکه در زلزله ای دیگر جانهای بیگناه بیشتری زیرآوار مدفون نشوند از هیچ تلاشی فروگذار نکنیم.
پس از پخش فیلمی از زلزله دردناک کرمانشاه، کمال هادی نیز بزبان کردی با هموطنان زلزله زده ابراز همدردی کرد او ضمن محکوم کردن بیتفاوتی آخوندها به دردهای مردم گفت: همانطور که همزمان شهری آلبوکمال از سوریه آزاد شده صبح روز بعد ۱۰۰۰ تن کمک دارو و غذا برای سوریه فرستادند اما خلق خودمان کودکان در گهواره و مردم از سرما یخ میزنند آنقدر دردناک است این وضعیت خیلی دردناک است یعنی مردم خودت لیاقت کمک و حتی گرفتن چادر را ندارند؟
در اینجا هم باید از خانم رجوی تشکر کنم و سپاس کنم . بار دیگر با کمک و کمک معنوی خودش امید دیگری در دل مردم ایران ایجاد کرد که بله ما همچنان امید داریم . امیدمان یه این کسی باشد که با کمکهای مادی و معنوی دوباره ثابت کرد ما با خلق هستیم ما ضد رژیم هستیم به هر شیوه ای در هر شرایطی با شما خلق ایران هستیم .
امیر حبیبی دیگر سخنران جلسه بود که بتازگی از ایران خارج شده است وی در بخشی از سخنانش گفت: قبل از همه چیز از سازمان مجاهدین خلق ایران و تمامی برادران و خواهران عزیزم که امکان این گفتگو و تریبون آزاد رو به مناسبت روز جهانی حقوق بشر و گرامیداشت ۱۶ آذر روز دانشجو انجام دادند تشکر میکنم. صحبت از حقوق بشر و رژیم اسلامی ایران بحثیه که اگه ما بخواهیم ذره ای از جنایتهای رژیم ایران رو در این مورد یعنی حقوق بشر بحث کنیم نیاز به روزها و ماهها سمینار و گفتگو داره . بنابراین کلامم رو خلاصه میکنم در اینکه رژیم ایران با کلمه و مفهوم حقوق بشر هیچگونه ارتباطی نداشته و نداره و تاریخ چهار دهه ای که از این نظام میگذره نشون میده که هر سال این رژیم بیش از پیش نسبت به نقض حقوق بشر و بهتر بگوییم جنایت علیه بشریت ادامه داده و میدهید، در پایان فقط این نکته را میخواستم بهتون بگم که راه حل مبارزه برای این سرنگونی که ما مد نظرمونه برای داخل ایران چیه ؟ چند مورد بود که خلاصه حالا اینا به ذهنم رسید و اینا رو بیان میکنم خدمتتون. قبول قتل عام ۶۷ و سی هزار شهید راه آزادی از سوی تمامی کشورهای حامی حقوق بشر در دنیا بعنوان یک جنایت علیه بشریت. ارجاع این پرونده قتل عام ۶۷ و سایر جنایتهای رژیم به دادگاههای بین المللی و ارجاع متهمان این پرونده علی الخصوص شخص علی خامنه ای و ارگانهای وابسته دیکتاتوری ایران نظیر سپاه پاسداران . تحریمهای جهانی علیه سپاه پاسداران، و در پایان قبول اینکه سیستم سیاسی ایران یک سیستم دیکتاتوریه که هر لحظه و هرجا تلاش داره این دیکتاتوری خودش رو اشاعه بده و منتشر کنه که خودمون هر روز شاهد این اشاعه این دیکتاتوری و نفوذ رژیم دیکتاتوری ایران در کشورهای همسایه و حتی کشورهای خیلی دورتر از ایران نمونه اش رو شاهد هستیم. در پایان اینو میخوام یادآوری بکنم که خون شما عزیزان قتل عام ۶۷ هنوز رنگین است و دامان جلادانتان را خواهد گرفت و ما این تلاش را انجام خواهیم داد و امید داریم که این خون و خون بها را برای این عزیزان خواهیم گرفت.
میثم کریمی ضمن سخنان کوتاه خود گفت: با درود خدمت همه دوستان عزیزم. میثم هستم مدت ۲ ساله که از ایران به آلمان اومدم . با اینکه مدت کوتاهی است در جمع دوستان عزیزم توی جبهه شورای ملی مقاومت حضور دارم باعث افتخاره که این فرصت رو پیدا کردم تا بتونم به آزادی و با خیال راحت حرفی بزنم که شاید تو ایران گفتن این جمله بسیار سنگین و بهای بسیار بالایی داره و باعث گرفته شدن جون خیلی از عزیزان در ایران شده . گفتن اینکه حق هر شخصی رو باید به خودش داد و دفاع از حق بشری کرد به جمله ساده است اما پیاده کردن اون توسط رژیم ایران نشدنی است . به همین دلیل هم هست که ما اینجا جمع شدیم و یکصدا خواهان تغییر و سرنگونی این رژیم هستیم. به این دلیل که از یک گرگ نمیشه مهربونی خواست ذات یک گرگ همیشه گرگ باقی میمونه. ممنونم از همگی.
اصلان خلیلی جوان ترین سخنرانی بخش اول برنامه بود که گفت: با سلام و درود خدمت عزیزان خوبم، من مدت یک سال و نیمه که از ایران به اینجا اومدم، مدت زیادی نیست، ولی خب توی این مدت خیلی چیزا رو متوجه شدم، وقتی توی ایرانی متوجه نمیشی که تو چه جهنمی واقعا هستی، چونکه ندیدی آزادی رو، ندیدی و نمیدونی که بقیه ی کشورا، نمیدونی دنیا چطوریه، مثلا می خواستم بهتون بگم در مورد جنگی که سی سال پیش بود، تا به امروز همه فکر می کنن که یه دفاع بود، بهش میگن دفاع مقدس، در واقع دفاع نبود، جنگی بود که خود رژیم شروع کرد و به مردم گفت که یه دفاع مقدسه، صدام جنگ رو شروع کرده و ما باید دفاع کنیم از کشورمون و مردمم رفتن. می خواستم بهتون بگم که من تو ایران با مجاهدین تقریبا آشنا شده بودم، ولی خب نه به حد وقتی که اومدم آلمان، ولی خب وقتی تو همین یک سال و نیم متوجه شدم که چه ظلمایی روی مردم ایران هست، چه ظلمایی رو دارن تحمل می کنن و این دولته که این ظلما رو درست کرده، که مردم از صبح که میرن بیرون از خونه به فکر نون شبشون باشن و به فکر هیچ چیز دیگه ای نباشن، فکر این نباشن که دولت داره در حقشون ظلم می کنه یا نمی کنه، به فکر هیچ چیزی نیستن فقط به فکر اینن که شب که میان خونه زن و بچه شون رو سیر کنن آرزو می کنم موفق باشین در راه آزادی، راهیه که سرباز وطن بودن خیلی خوبه، خیلی حس خوبیه، ولی خب اگه پاتو توی این راه گذاشتی باید تا آخرش بری. تموم شد.
شهاب مهاجر ضمن تقدیم شعری به حاضران گفت: یه شعری هستش در امتداد قتل عامهای ۶۷ و همچنین قتلهایی که سالهای سال در ایران در جریان بوده و هست و امیدواریم که هر چه زودتر تموم بشه و کشور ما آزاد بشه.
دیشب ز باغ خاطره ام باد میگذشت گفتم چه خبر باد گفت وای تو
در دشت سرخ همه لاله ها غریب آغشته در غم و در خون خود شدند
به آتش کشیده شده است آشیانشان آلالکان همه بی آبخور شدند
طوفان ز جای کنده همه برگ و بارشان گویی به ناکجای کشیده است کارشان
گفتم خموش باد زبانت بریده باد آن لاله ها که تو دیدی چنین به سهل
هر یک چو یک درخت هر یک چو رود آب هر یک چو قله ای تا طاق آسمان در عمق جان جهان ریشه کرده است
با قطع ساقه ای تو توانی که ریشه را از جای برکنی ؟
با تیشه ای به سنگ بلندای قله را کوتاه میکنی ؟
گیرم که سد شده ای بر راه رود آب با موجهای قوی پنجه دریا چه میکنی ؟
از دشت لاله ها که گذشتی پیغام ما ببر
طوفان بیا با لشکر سیاه پوش خود ای طوفان بیا بیا
ما لاله های سرخ به همه جای این زمین ما لاله های سرخ به جای جای زمان منتشر شدیم
ما ایستاده ایم
گر برگ برکنی یا شاخه بشکنی از بذرهای ما همه جا لاله میدمد
تقدیم به شما