در این مقاله آمده است: «تظاهرات ضدحکومتی که در بیش از ۹۰ شهر ایران و با شرکت دهها هزار نفر برگزار شد رو به آرامی نهاده است، هر چند هیچ یک از مشکلاتی که منشاء اعتراض های اخیر خیابانی در ایران بوده از میان نرفته و تنفر و انزجاری که محرک این اعتراض ها بوده رو به خاموشی نگذاشته است. عاملان اجتماعی اعتراض های اخیر ایران، توده های محرومی هستند که از این پس علیه حکومت مذهبی به پا خاسته اند.
فیگارو تصریح می کند دسترسی گسترده مردم به ویژه طبقات فرودست جامعه به شبکه های اجتماعی چشم آنان را به روی واقعیت رژیم مذهبی حاکم بر ایران و فساد بنیادین و فراگیر آن باز کرده است. همانند عاملان انقلاب فرانسه، مردم ایران امروز تنفر عمیقی نسبت به سران این رژیم دارند و میان "اصلاح طلب" و "محافظه کار" نیز دیگر تمایزی قائل نمی شوند. اعتراض های خیابانی ایران بنیادها و مشروعیت حکومت آخوندی را شدیداً به لرزه انداخته است و به تجربه می توان گفت رژیمی که حقانیت یا مشروعیت اش اینچنین زیر سئوال برود در نهایت به رژیمی ضعیف و شکننده تبدیل خواهد شد، حتا اگر مقاومت و سرسختی بسیاری از خود نشان بدهد.
تظاهرات و اعتراض های اخیر خیابانی در ایران تضادهای لاعلاج میان میراث کهن و غنی فرهنگی این کشور از یک طرف و جهالت و واپس ماندگی یک رژیم مذهبی و سران روحانی آن را، از طرف دیگر، برملا کرد. تضادهای بنیادین میان جامعه و رژیم ایران تنها به این حوزه محدود نمی شود. این تضادها در عین حال میان ثروت های سرشار اقتصادی کشور و نارآمدی و جهالت رهبران آن و همچنین میان ماجراجویی های منطقه ای جمهوری اسلامی و هزینه های گزاف آنها برای مردم ایران همچنان به قوت خود باقی است».