بر این منطق باید اذعان نمود که این امر به یقین در هیچ کجای این گیتی متصور نیست، الا در حاکمیت فاسد و غارتگر آخوندی که بهعوض سروسامان دادن به زیربناهای کشور، درآمدهای حاصله از اموال ملی را یا غارت میکند و یا در تنور جنگافروزی، تروریسم و صدر بنیادگرایی هزینه مینماید.
از روز گذشته مردم میهن امان شاهد بارش برف در بسیاری از نقاط کشور میباشند، امری که در فردای طبیعت خود به آمدن بهار و شکوفایی نوید میدهد، اما در ایران آخوند زده نه تنها از بهار، آسایش و رفاه خبری نیست، بلکه در چرخه منطقی خود به نحوست آخوندی و بروز مجموعه عظیمی از مشکلات و گرفتاریها برای مردم و بهویژه اقشار ضربهپذیر، حاشیهنشین و یا زلزلهزدگان در غرب کشور راه برده است.
یک گزارش حکومتی با اعتراف به ابعاد بلبشو در حاکمیت ولیفقیه برای مقابله با بروز بحرانهای طبیعی مینویسد: «از ساعت ۱۰ شب گذشته تاکنون آزادراه قم – تهران کاملا مسدود است و مسافران پس از گذشت شبی بسیار سرد شرایط دشواری را سپری میکنند و خبری هم از امدادرسانی نیست.
از ساعت ۶ صبح تاکنون هرازگاهی گفته میشود راه تا پنج دقیقه دیگر باز خواهد شد، این در شرایطی است که لاستیک خودروها کاملا یخ زدهاند». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۸ بهمن ۱۳۹۶)
این وضعیت بحرانی تنها منوط به یک یا چند نقطه در کشور نیست، بلکه اکنون بیش از ۱۸ استان را در برگرفته است. سخن از وضعیتی است که جان میلیونها تن از هموطنان امان را به لب رسانده و به یقین و در صورت وجود یک مدیریت مجرب و دلسوز برای بحران و همچنین آمادهباش نیروهای امدادرسانی و شبکههای خدماتی و سیستمهای برفروبی بروز چنین مشکلاتی قابل پیشگیری و حل و فصل میبودند.
بحران به حدی رشد و نمو یافته که شهرداری تهران با بزرگترین دستگاه عریض و طویل مالی و پرسنلی از «غافلگیری» خود خبر میدهد.
یک کارگزار رژیم در بخش اقتصادی شورای قلابی شهر تهران در این رابطه میگوید: «سال ۹۵، ۳۳ میلیارد تومان و در سال ۹۶، ۳۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان برای برفروبی اختصاص یافته و به پیمانکاران پرداخته شده است؛ اما با وجود پیشبینی اعتبارات بالا، شهرداری غافلگیر شده است و در مناطق مرکزی شهر، واحدهای اتوبوسرانی و تاکسیرانی خدمات مناسبی ارائه نداده».
همچنین در بخشهای بزرگی از کشور مردم اکنون از خدمات سوخترسانی و یا آب و برق محروم ماندهاند. در تهران بزرگ به گفته معاون توزیع برق، «خاموشی» گسترده در منطقه غرب بروز کرده است.
در این راستا باید به گیرکردن قطارهای مسافربری در میان راه، وجود راهبندانهای عظیم، بسته شدن شاهرگهای حیاتی و جادههای مراصلاتی، قطع آب و برق و گاز، بروز بهمن در مناطق کوهستانی و نبود سیستم کمک رسانی و امداد پزشکی، درمانگاههای سیار در بخشهای بزرگی از کشور اشاره شود تا پازل ابعاد بلبشو برای مدیریت بحران در دیکتاتوری ولیفقیه بهتر تکمیل گردد.