زیباترین حماسه را
کدامین واژه یارای سرودن است؟…
تنها می توان آن را با هرنفس در نبرد؛ تاب آورد،
در قله های سرفرازی و شرف
و سرشار ازبارورترین بیباکی که از زعفرانیه جوشید،
و دهه ها پیروزی ماندگاری را درنوردید…
آه ای صبح خونین؛
در تابلوی شکوهمند فدای مسعود
درپیکر به خون شسته اشرف شهیدان
و سردار سرداران موسی؛
دروازه های سپیده فتح سرزمینم را گشودی
و این گونه درغوغای ناقوسهای تسلیم ناپذیری سرخ
تقدیر جاودانگی «هزار اشرف» رقم خورد…
نه؛ سرداران این خاک رفتنی نیستند،
اینک از قلههای البرز تا کرانه های خلیج،
تیر بیباکی سردار خلق موسی
خروش مرگ دژخیمان را،
تا خشت خشت خانه ها و در سرشاری خیزش بی بازگشت
در می نوردد…
و فدای صلابت زای اشرف شهیدان،
شب را در ظلمانی ترین شقاوتش،
در«هزارکانون شورشی» و «هزار اشرف»
درهم می شکند…
اینک سپیده دمان نوزده بهمن،
بشارت صبح است ومژده رهایی …
سرداران رزم بی امان!
بیدریغی فدایتان
در رهایی میهن مبارک باد…