بر این منطق کلیت نظام آخوندی با تمامی باندهای پوشالی و دست ساخته، یکبار دیگر گوشه ای از خشم، تنفر و انزجار عمومی را به عینه دیدند و لمس کردند.
فریادهای کارگران، معلمان، دانشجویان، دانش آموزان، زنان و جوانان و حتی کودکان خردسال علیه جباریت ولی فقیه و علیه فقر، بیکاری، فلاکت و نیز فساد سازمانداده شده حکومتی بهترین بینه برآن است که این نظام پوسیده هرگز به سرمقصد نهایی و برقراری یک حکومتی پایدار نخواهد رسید.
چشم انداز برای دیکتاتوری خامنه ای به مانند نمونه ها و اسلاف تاریخ اش همان «زباله دان تاریخ» می باشد.
به موازات این واقعیات، باید به فشار توده های بجان آمده از پائین اشاره نمود که در منطق طبیعی خود به بروز شقه و شکاف عمیق در راس حاکمیت راه برده و اکنون باندهای چپاولگر و فاسد آخوندی را بجان یکدیگر انداخته است.
نمونه هایی مانند جنگ باند احمدی نژاد با دستگاه قضائیه و بخشی از سپاه، حمله و هجوم بی سابقه باند خامنه ای به دولت آخوند روحانی بر سرمسائل راهبردی داخلی و یا وجود مجموعه ای از فشارها، تحریم ها و بحران های بین المللی و منطقه ای حکایت «مشت نمونه خرواری» از بن بست های ولایت فقیه می باشند.
دراین راستا علائم بی آیندگی و پوسیدگی حکومت را امنیتی ترین رئیس جمهور نظام در سخنانی اینگونه به تصویر کشیده است: «اگر دولت تضعیف شد، نهادهای دیگر تقویت میشوند، این طور نیست؛ ما امروز در یک کشتی نشستهایم و اگر بخشی از کشتی را تخریب شود، همه کشتی باهم غرق میشود». (خبرگزاری حکومتی ایرنا ۱۶ اسفند ۱۳۹۶)
ترجمان این سخنان بواقع مبین وجود عمق بلبشو و جنگ قدرت در درون نظامی است که اساس و بنیان خود را بر سرکوب مردم، صدور تروریسم و بنیادگرایی گذاشته است. خامنه ای، روحانی و تمامی متولیان حکومت بخوبی واقف هستند که علت اصلی بروز این شکاف عمیق در راس حاکمیت، همان وجود «عدم مشروعیت» و مقاومت مردم برای رسیدن به ایرانی آزاد و دمکراتیک و حاکمیت مردمی می باشد.
بر این منطق و در نبود راه حل از درون رژیم و در نبود هرگونه چشم اندازی برای ثبات حاکمیت، وی به باندهای مقابل التماس میکند، دست از تفرق و فشار بر دولت وی برداشته تا بتوانند متحدا به جنگ مردم و قیام آفرینان بروند.
آخوند روحانی در چند جمله فراتر این واقعیت را اینگونه به تصویر می کشد: «باید باور کنیم ضربه به دولت، ضربه به نظام است، اگر کسی فکر میکند، تضعیف دولت موجب تقویت نظام میشود در اشتباه است».