سخنان بغایت متناقض خامنه ای بحدی مسخره و غیر جدی بود که حتی صدای نزدیک ترین قلم بدستان حکومتی را نیز به هوا بلند کرد. رهبر وامانده نظام با اعلام شعار اصلی حاکمیت مبنی بر «حمایت از کالا های ایرانی» موجی از ریشخند هم میهن امان در شبکه های اجتماعی را برانگیخت.
انتشار تصاویر «رهبر معظم» که در حال پیاده شدن از بی ام دبلیو ضد گلوله است و یا پخش تصاویر آخوند های فربه، دزد و غارتگر حکومتی در ویلاهای لوکس با ماشین های خارجی چند میلیاردی و تصاویر آقازاده های حکومتی در کشورهای خارجی و یا نمونه ای این چنینی تماما پاسخ های منطقی مردمی زجر کشیده و تحت ستمدیده به حکومتی فاسد و مزوری است که «چون به خلوت می رود، آن کار دیگر می کنند».
خامنه ای که در چنبره ای از بحران های لاعلاج سیاسی و اقتصادی گیر افتاده، از جمله گفت: «ما نسبت به اقتصاد ملی خودمان باید تعصب داشته باشیم. مصرف جنس خارجی یکی از عیوب مهم ماست. ما بایستی تعصب داشته باشیم نسبت به مصرف داخلی و جنس داخلی و اقتصاد ملیمان».
این سخنان را رهبر حکومتی بیان می کند که رکود شدید اقتصادی در ایران اکنون نتیجه مستقیم همان سیاست مخرب «اقتصاد مقاومتی» وی می باشد. چرخه اقتصاد اکنون براین منطق در میان سیاست های دو باند متخاصم گیر افتاده و چرخ های گری اقتصاد ولایت عنقریب یکی پس از دیگری در حال شکستن می باشند.
رکود شدید اقتصادی که به بنابر داده های رژیم اکنون به تعطیلی بیش از ۶۰ درصد از واحد های صنعتی و تولیدی کشیده شده است، به یقین ماحصل دو فاکتور مهم یکی وجود خیل عظیم کالاهای بنجل وارداتی و دیگری باند های مافیایی و غارتگر رژیم برای پر کردن کیسه های گشاد حکومتی می باشند.
دراین راستا است که اکنون جامعه جوان ایران با بیش از هفت میلیون بیکار و خط فقر بالای ۸۰ درصد دست و پنجه نرم میکند؛ و هیچگونه «تعصب حکومتی» نیز برای برون رفتن مردم از این بحران دیده نمی شود!
«فضاحتی» بنام ولی فقیه!
یک تئورسین تیرخورده نظام که سال های متمادی رهبریت و مدیریت شکار و کشتار مجاهدین و مبارزین را در رژیم آخوندی عهده دار بود، در تازه ترین سخنان، ضمن زدن زیرآب ولی نعمت خود گفت: «رئیسجمهور واقعی مقام رهبری است، چرا که هم فرمانده کل قواست هم رئیس قوه قضاییه را نصب میکند، هم حکم رئیسجمهور را تنفیذ میکند و هم از طریق شورای نگهبان صلاحیت کاندیداهای قوه مقننه را احراز میکند»
سخنان حجاریان، مغز متفکر «وزارت اطلاعات رژیم» به یقین از سر «بی عقلی» و یا «بیکاری» نیست، بلکه ترجمان دیدگاهی در درون رژیم است که بی وقفه تلاش دارد تا اساس «جمهوریت نظام» را با حذف پست «ریاست جمهوری» و «نمایش رای و رای کشی های قلابی» در دیکتاتوی ولی فقیه برای همیشه «حل و فصل» نماید.
شاخص این سیاست نیز کسی نیست، بجر همان «رهبر موقت» نظام که در ۲۵ مهر ۹۰ طی سخنانی بی محابا گفته بود: «اگر روزی در آینده احتمالا دور، احساس شود که نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوه مجریه بهتر است هیچ اشکالی در تغییر ساز و کار فعلی وجود ندارد».
همچنین این تئورسین نظام آخوندی که بوی سرنگونی نظام را از فردای قیام توده های گرسنه در دیماه گذشته بخوبی گرفته است، قدری فراتر رفته و با برشمردن «قدر قدرتی ولایت» و ضمن زدن لگدی محکم به وی ادامه می دهد: رهبر یا همان ولیفقیه، یک شورای نگهبان «نصب» میکند.
شورای نگهبان، کاندیداهای مجلس خبرگان را مشخص میکند.
اعضای آن مجلس خبرگان در حقیقت، انتصابی، ولیفقیه را در منصبش، نصب میکنند!
تا دوباره و در یک دور و تسلسل بیپایان!، رهبر، خبرگان را نصب کند و خبرگان، رهبر را
به این میگویند بزرگترین کلاشی سیاسی جهان در قرن حاضر!
فضاحتی که در آن، ولیفقیه، فعال بلافصل و نیروی هژمونیک هر سه قوه است!
رئیس قوه قضاییه را خودش راسا منصوب میکند.
حکم رئیس قوه مجریه رئیسجمهور را خودش تنفیذ میکند.
اعضای مجلس یعنی قوه مقننه را هم از طریق شورای نگهبانش غربال میکند!.