وجود شکاف عمیق طبقاتی، استثمار، باندهای مخوف مافیایی در درون حاکمیت به موازات نبود قوانین حمایت از کودکان و بیعملی دولتهای دست نشانه ولیفقیه تماما در راستای رشد و نمو انواع و اقسام بحرانهای اجتماعی مانند حاشیه نشینی، زنان خیابانی، اعتیاد، کودکان کار یا کودکان زباله گرد نقش عمده ای را ایفا نموده اند.
یک گزارش حکومتی به نقل از یک حقوقدان و فعال حقوق کودک ضمن اعتراف به نقش مستقیم حکومت در این بحران انسانی، از جمله تاکید دارد: «زبالهگردی کودکان، پر از آسیبهای مختلف است؛ اما مشکل اصلی جای دیگریست؛ مشکلی که زبالهگردی را و وضعیت کودکان این حوزه را تبدیل به یک بحران تمامعیار میکند، انکار مسئولان است؛ اینکه مسئولیت نمیپذیرند و توپ را به یکدیگر پاس میدهند، معضل اصلی است». (خبرگزاری حکومتی ایرنا ۱۳ فروردین ۱۳۹۷)
واقعیت در برچسبی این جملات به معنای وجود فقر گسترده در میان کودکان ایرانی میباشد. ابعاد این بحران اجتماعی به حدی است که اکنون بنا برداده های حکومتی بالغ بر ۸۰ درصد از مردم زیر خط فقر بسر می برند. وجود رکود شدید اقتصادی که در چرخه مخرب خود به بیکاری گسترده راه برده است، به یقین از تبعات طبیعی این وضعیت بحرانی است.
همچنین باید اذعان نمود که رژیم آخوندی تا کنون از ارائه هرگونه آمار و ارقام واقعی از نرخ کودکان کار یا کودکان زباله گرد خودداری مینماید. در نبود شفافیت و بر اساس دادهای قطرهای رژیم، تاکنون «۶۸۵ کودک زباله گرد» در ایران شناسایی شدهاند.
به یقین آمار واقعی بسیار فراتر از این تبلیغات دروغین حکومت میباشند. پیشتر یک سایت حکومتی با اشاره به آمار فوق، اعتراف کرده بود: «میانگین حداکثر زمان زباله گردی ۲۰ ساعت و میانگین آن ۱۰.۵ ساعت است. ۶۲ درصد این کودکان هرگز از دستکش استفاده نمیکنند و ایدز، هپاتیت، کزاز، حصبه، سالک پوستی، انگلهای رودهای، اسهال خونی، فلج اطفال، زانو درد و کمردرد از جمله بیماریهایی است که کودکان زباله گرد را هدف قرار میدهد. با وجود همه مشکلات هیچ نهاد ناظر و مسئولی وجود ندارد». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۰ شهریور ۱۳۹۶)
همچنین گزارش فوق در ادامه به نقش مستقیم عوامل رژیم برای بهرهکشی از کودکان زباله گرد به نقل از یک کودک محروم میافزاید: «در یکی از ساختمانهای شهرداری اتاقی هست که من و بیست-سی کودک زبالهگرد دیگر شب را آنجا سر میکنیم؛ صبحها، زبالههای خشک را جمعآوری میکنیم و به خود ماموران شهرداری میفروشیم؛ بین ما کودک ایرانی هست، کودک مهاجر افغانستانی هست؛ بزرگسال هم هست. همه در یک اتاق با هم زندگی میکنیم و زبالهها را هم قانونی تحویل خود ماموران بازیافت زباله میدهیم».
بنابراین اعترافات ملاحظه میشود که چگونه رژیم فاسد آخوندی با راه اندازی فقر و سوء استفاده از کودکان، به درآمدهای هنگفت از طریق «طلای سیاه» دست مییابد و جامعه را هرچه بیشتر بهسوی فقر و فلاکت و بهویژه برای کودکان و اقشار ضربهپذیر میهن امان سوق میدهد.