وی که مسئول سانسور نشریات دانشگاهی درحالیکه از «راهکار تعمیق دموکراسی برای خروج از بحران» حرف می زد، ضمن مجیز گویی برای تصمیم گیریهای خامنه ای گفت: در یک کلام راهکار در جمهوری اسلامی است؛ نه یک کلام بیشتر، نه یک کلام کمتر»!
در این نمایش رسوا، ولی فقیه ارتجاع فرصت را برای نشان دان واکنش نسبت به موج نفرت و انزجار فراینده اجتماعی از دستگاه قضایی فاسد و صدا وسیمای ننگ آلود آخوندی، مغتنم شمرد و به نحو مسخره یی ادعا کرد مسئولیتی در قبال قضائیه و رادیو تلویزیون و نیروهای سرکوبگر تحت امر خودش ندارد.
خامنه ای گفت:آنچه مربوط به نیروهای مسلّح و مانند اینها است که آنجا بحث مدیریّت رهبری است؛ یعنی آنجا رهبری مدیریّت میکند در زمینهی نیروهای مسلّح؛ صداوسیما اینجوری نیست، قوّهی قضائیّه اینجوری نیست. بله، رئیس قوّهی قضائیّه را رهبری میگذارد امّا رهبری قوّهی قضائیّه را مدیریّت نمیکند؛ باید بین اینها تفاوت قائل شد. صداوسیما را رهبری مدیریّت نمیکند؛ البتّه شما بدانید که من در مواجههی با صداوسیما همیشه موضع انتقادی دارم؛ هم در مدیریّت فعلی، هم در مدیریّتهای قبلی دائماً من انتقاد دارم...
باید عناصر جوان و مؤمن و پُرانگیزه و انقلابی در بدنهی این دستگاهها تزریق بشوند که انشاءالله این کارها را بنا دارند بکنند، بنده هم تأکید کردم؛ هم به صداوسیما تأکید کردم، هم به بخشی از مراکز دیگر؛ فرض کنید مرکز ائمّهی جمعه و امثال اینها و انشاءالله همینجور پیش خواهد رفت...
ولی فقیه ارتجاع در بخش دیگری از سخنانش به پمپاژ نا امیدی و ناتوانی در ولایت بحران زده اش اعتراف کرد: موانع بیرونی هم داریم؛ عمدهی موانع بیرونی، تزریق نومیدی، القای ناتوانی و مانند اینها است. اینکه «نمیشود، فایده ندارد، نمیتوانید» الان مرتّباً دارد -بهقول شماها من نمیخواهم تعبیرات فرنگی به کار ببرم، امّا اینجا ناچارم- پمپاژ میشود، بهطور دائم دارد تزریق میشود؛ هم احساس ناامیدی، هم احساس ناتوانی...
این را شما توجّه داشته باشید که نظام در یک کارزار عظیمی قرار دارد. اینکه گفتم جای خودمان را بدانیم، مسئله را بشناسیم، اصل مسئله این است: شما در وسط میدان کارزارید، یک کارزار همهجانبهی عظیم؛ این کارزار را باید احساس کنید، طرف مقابل را باید بشناسید و اینجور، تکلیف همهی ما معیّن میشود. نظام، بدون مشی انقلابی ارزشی ندارد.