مصاحبه دوتن از مجاهدان اشرفی در باره سیرک خامنه ای ـ مالکی علیه اشرف

در ادامه افشاگری مجاهدان ساکن اشرف, در باره سیرک خامنه ای ـ مالکی علیه, سیمای آزادی, تلویزیون ملی ایران پیام دوتن دیگر از مجاهدان اشرفی را پخش کرد.



پیام حسین شجاعی

یک مثلی هست که میگه آزموده را آزمون خطاست البته شاید زیاد شامل حال این رژیم نشه چون این رژیم کلا در پروسه تکاملی یک پدیده خطاییه این جنایتها و توطئه هایی که الان داره جلوی درب اشرف انجام میده قبلا هم علیه مجاهدین در زندانهای اوین و گوهر دشت انجام داده مجاهدین در زندانهای اوین و گوهر دشت با دستهای بسته این رژیم رو بزانو در آوردند این نمایشات مسخره برای مجاهدین چیزهای جدیدی نیست ولی چکار کنه که چاره ای دیگه نداره فکر میکنه از این ستون به آن ستون شاید فرجی باشه البته فکر می کنم این ستونها بهم چسیبده و رژیم هیچ شکافی پیدا نمی کنه این وسط که بتوانه ترددی بکنه و داره در جا میزنه الان هم طی این هفت سال گذشته دست به هر توطئه و جنایتی علیه اشرف زد منجمله محاصره اشرف حمله به اشرف در شش و هفت مرداد ممانعت از ورود غذا دارو دکتر و دیگه مسائل ولی پوزه اش رو بخاک مالیدیم الان هم در روزهای پایانی ننگین اش مشتی مزدور رو دم درب اشرف آورده تحت عنوان خانواده که یکی از آنها به اصطلاح پدر منه بیچاره آخوندها درک فهم اینرو ندارن که داستان مجاهدین فراتر از عقل مشتی آخونده مفت خور و بی سواده داستان مجاهدین داستان عقیده و ایمانی همچون عقیده و ارمان آقا امام حسینه 120 هزار خون در این مسیر ریخته شده سی ساله که میخواهد این خونها رو پایمال بکنه ولی هیچ غلطی نتوانسته بکنه پس میخواهم به آخوندها و تمام مزدورانش و هر آنکس که در اشرفه بگم که خوب گوش کنید من 12 سال از بهترین روزهای عمرم رو در این مبارزه گذرندم چه روزهای با افتخاری اگه قرار باشه صد ساله دیگه ادامه بدهم ادامه میدهم تا وجود کثیف شما آخوندها از این وطن عزیزم بیرون بریزم آن روز که مبارزه رو انتخاب کردیم انتخاب کردیم که از همه چیزمان بگذریم خانواده کمترین چیز ان هست بله انتخاب کردیم هر سختی رو تحمل کنیم ولی جنایت جنایتهای رژیم برای خلقمان رو تحمل نکنیم فروش دختران معصوم مملکتمان را تحمل نکنیم حلبی آباد های تهران و سایر شهرهای وطنمان را تحمل نکنیم اعتیاد و فروش کلیه و اعضای بدن خلقمان رو تحمل نکنیم و هزاران مصیبت دیگه که باعث بانی آن رژیمه در سال 1383 این شخص وقتی پدرم به دیدن من آمد طی صحبتهایی که با او داشتیم به اوگفتم که چرا مجاهدین رو انتخاب کردم و هدفم از این انتخاب چی بوده در پایان صحبتها به من گفت که از اینکه این راه پر افتخار رو انتخاب کردی خیلی خوشحاله حالا چی شده که مزدور وزارت اطلاعات شده و به من خیانت کرده و از پشت خنجر زده اسم این هم میگذارند دیدار خانوادگی وقاحت بی شرمی تا کجا رهبری ما با الهام از آقا امام حسین که در روزهای عاشورا چراغها رو خاموش می کرد بارها چراغها رو برای ما خاموش کرد قبل از جنگ آمریکا و عراق به تک تک ما گفت که مسیر سختی پیش رو داریم بمباران شهادت مجروح شدن در بدری و هزران بلای دیگر که نمی دانیم چیه اگر کسی فکر می کنه که نمی توانه با ما این مسیر رو ادامه بده ما هیچ خرده ای به او نمی گیریم بلکه تشکر هم می کنیم که این همه سال دوشا دوش ما مبارزه کرد و یار و یاور ما بوده و الان هم بلحاظ قانونی بلحاظ مالی کمکش می کنیم که برود دنبال زندگیش و بودند کسانی که رفتند و الان هم دارند زندگیشان را می کنند و در سال 83 بعد از استاتو خواهر مریم پیام داد که هر کس که میخواهد برای زندگیش بره بره البته این صحتبها برای ما سخت بود چون برای مجاهد خلق بیرون کشیدن از مبارزه از خیلی سخته ولی چه میشه کرد که مبارزه (نامفهوم) خودش رو میخواهد آخه با دوز و کلک که نمی شه مبارزه کرد نمی شه کسی رو بزور برای مبارزه نگه داشت مبارزه که زوری نیست مبارزه قبل از هر چیز یک هدف یک آرمان یک عقیده یک انتخاب و عشق بی مح عشق به میهنه البته شاید جاسوسان بی مرزی همچون موفق الربیعی هیچ درک و فهمی از این مفاهیم نداشته باشند اخه اون و امثال اون در دیدگاه انسان شناسی انهم انسان شناسی توحیدی هیچ درک و فهمی از این مفاهیم ندارند انسان شناسی توحیدی میگه که هر انسانی آگاهه و مختاره و به اندازه فهمی که داره مسئول برای همین هم ما به مسئولیت خودمان قیام کردیم اگه قرار بود مجاهدین رو به زور در اشرف نگه داشت پس 6 و 7 مرداد با دستان خالی جلوی هاموی و لودر و زرهپوش سینه سپر نمی کردند و دراز نمی کشیدند اگه مجاهدین بزور در اشرف مانده بودند زیر توپ و تبر زیر تیر و تبر و چماق با سرهای شکافته مقاومت نمی کردند و از شرف خلق اشان حفاظت نمی کردند بله رمز ماندگاری ما همین انتخابمانه همین انتخاب پاک و پاکیزه مان که هیچ ذره ای ازکلک و نیرنگ در آن وجود نداره در پایان هم میخواهم به ولی فقیه درمانده اخوندها از طرف جوانان اشرفی بگم که هر جرم و جنایتی که توانستی و از دستت بر آمد علیه اشرفیان کردی هزارن فرزاد و ندا رو اعدام کردی وهزارن فرزاد و ندای دیگه بجاش نشستندقهرمانی قهرمانانی همچون سعید ماسوری که گفت ما نفر ششم ایم بله ما نفر ششم و شصتم و ششصدیم از این هم کوتاه نمی آییم منتظر آن روز باش که بالای سرتو ظاهر بشویم وعده ما با تو سرنگونی بجنگ تا بجنگیم .

پیام محمد حمادی
من در ادامه صحبتهای حسین در ابتدا دوست دارم درود بفرستم به همشهریهای عزیزم در اهواز که با قیام ایام اخیرشون به قیام سراسری مردم ایران خودشون روپیوند دادن درود میفرستم بهشون بچه های کرت کن آتیشا و بورمی و پلیسا آفرین به شما و درود بر شما من محمد حمادی هستم اهل اهوازم سازمان رو از داخل میشناختم و بعد از اینکه مدتی از بچه محلهاو دوستنمان که برای پیوستن به ارتش آزادیبخش از ایران خارج شدن من هم به فاصله مدتی در سال 74 از ایران آمدم بیرون و آمدم اشرف مدتیه که مطلع شدم وزارت اطلاعات بدنام رژیم پلید خمینی تعدادی مزدور رو اجیر کرده و به بجلوی درب اشرف آورده که به اصطلاح برادرم یکی از انهاست خیلی دوست داشتم در مورد این فرد توضیحی بدهم این فرد در سال 82 برای دیدار من آمد اشرف و تو چند روزی که اینجا بود خیلی اصرار داشت که بماند من هم بخودش واگذاشتم که تصمیم گرفت که بمانه و ماند و یکسال و نیم اینجا بود و طبق سنتی که تو مجاهدین هست به هر حال در هر سرفصلی انتخاب رو به خود فرد وامیگذارند و این فرد انتخاب کرد بره برگرده ایران که سازمان تو این رابطه هم بهش خیلی کمک کرد و برگشت و تا آنجا که اطلاع دارم از همانموقعی که به ایران برگشت به استخدام وزارت اطلاعات در آمد و همانطور که الان می بینیم قیمت زندگی ننگین و ذلت بارش رو با خدمت به وزارت اطلاعات می پردازه که تا آنجایی که من یاد دارم حداقل تو این چند سال این سرگذشت تمام کسانیه که به مبارزه پشت می کنند و خیانت می کنند این رو نه بخاطر یک فرد مشخصی گفتم اینرو از این بابت گفتم که میخواستم این رو بگم که کسانی که جلوی درب اشرف می ایند بر علیه مجاهدین و اشرفیان اینجور لجن پراکنی می کنند اینجور همدستی می کنند با وزارت اطلاعات اینها اینجوری نیست که ندانند اینها کاملا به کاری که انجام میدهند واقف هستند و فول ابشن وزارت اطلاعات هستند کلا البته این تشبثات بجز اینکه مرز بندی ما رو هر چه بیشتر با این رژیم تیز تر میکنه برای من اشرفی و برای کل اشرفیان و هر چه بیشتر جایگاه کانون استراتژیکی نبرد که اشرف هستش رو برای ما خیلی واضح و عیان می کنه و از طرفی دیگه افلاس و درماندگی رژیم پا بگور رژیم خمینی هست که کاملا آشکار میشه خانواده در سالهای قبل در 82 هم می آمدند میرفتند دیدار می کردند من هم از جمله اشرفیانی بودم که خانواده ام امدن خوب تا آنجاییکه به موضوع خانواده بر میگرده که ما مسله ای نداشتیم ولی انجائیکه چیزی که الان داریم می بینیم توطئه تمام عیار وزارت اطلاعت و کمیته سرکوب اشرف هست که علیه اشرف داره صورت میگیره ما با هر کس که با این کمیته و این اطلاعات رژیم خمینی همکاری و همدستی می کنه مرز داریم من خودم فردا اصلا درخواست دادم هیچ نوع ملاقات با این افراد را نمی پذیرم و رد کردم و میکنم چون مرز داریم یک دریا خون بین ما و رژیم پلید خمینی هست