از مناسبتهای همین ایام، همگی یادمون هست، کودتای سیاه و ننگین ۱۷ژوئن رو در سال ۱۳۸۲، راستی که چه توطئه و شر کثیری بود! خوشا که مریم و مجاهدین اما با پایداری و ایستادگی اون رو به خیر عظیمی برای مردم و مقاومت ایران تبدیل کردند؛ با جانبازی و پاکباختگی. سلام بر صدیقه و ندا، عشقهای شعلهور و فروزان، سلام بر ذبح عظیم ملت ایران، در آستان فرشته آزادی. سلام بر شهیدان و مجاهدان صدیق، از اشرف و موسی تا جاودانه فروغها
بله مجاهدین این هستند! زنان و مردانی که اراده کردهاند غل و زنجیرها رو در هم بشکنند و در برابر همه اجبارات، سرسخت و استوار و گردنفراز باقی بمانند و هر چقدر که شرایط هم سختتر بشه، اونها بیشتر و بالاتر برافروزند. به یاد کهکشان شهیدان، از روز ۳۰خرداد تا همین امروز به پا میخیزیم قیام میکنیم و یک دقیقه کف مستمر میزنیم.
بله از صدیقه و ندا تا شهدای قیام در سال۸۸ و جاودانه فروغها و تاریخچه ایستادگی و مقاومت انقلابی در برابر رژیم آخوندی فقط می توان در یک جمله گفت که میرود میشکند میسوزد، میدمد میشکفد در هرجا و این مسیر است تاقله پیروزی و سرنگونی رژیم ضدبشری آخوندی در هرجا و در هر شرایطی بگذار دشمنان خلق بازهم ما رو به هر طریقی که می خواهند بیازمایند، فقط با ارتجاع داخلی در این سالیان که گذشت رو به رو نبودیم، علاوه بر اون ارتجاع منطقهیی و بینالمللی هم فعالانه در کار بود و پشت رژیم خمینی قرار داشت. از ۱۲دولتی که بر سرمون ریختند اون وکیل برجسته فرانسوی گفت که مجاهدان و ساکنان اشرف بدون این که خودشون خواسته باشند به سمبلهای مبارزه برای بشریت تبدیل شده اند.
سی خرداد سرآغاز مقاومت انقلابی سراسری در برابرسلطنت مطلقه ولایت فقیه سخنان برادر ۳۰خرداد۱۳۷۵
سی خرداد یک خط سرخی بود که صف خمینی و ضد خمینی را برای همیشه از هم جداکرد. از این پیشتر، در سالهای ۵۸ و ۵۹ گفته بودیم که ماچنگ در چنگ مهیب ترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران هستیم . نیرویی که از عمق اعصار جاهلیت سربرداشته. پس خمینی، شاخص انحصارطلبی و استبدادمذهبی و خرافه و جهل بود ، با دجالیتی بی نظیر، بقول فرخی «از حصیر شیخ آمد دم به دم بوی ریا» .
در نوفل لوشاتو هرچه بخواهید وعده آزادی می داد و میگفت که در بازگشت به ایران ، به قم خواهد رفت و طلبگی پیشه خواهد کرد اما بعد، قانون اساسی ولایت فقیه روعلم کرد بجای حاکمیت و ولایت مردم، بعد هم باصراحت گفت:سلطنت مطلقه مادام العمر فقیه و روی این همه هم چاشنی «ضداستکباری» محصول کارگاههای نمدمالی قم رو مالید و یک دوجین از احزاب قد و نیم قد،ریز و درشت ، حسرت به دل رو هم در این مسیر با خودش داشت.
درآستانه ۳۰خرداد بدون اینکه حتی یک گلوله شلیک کرده باشیم چند هزار زندانی شلاق خورده داشتیم، یادتون هست که درنمایشات جمعه روی دیوارها کف خیابونها، رادیو، تلویزیون ، مساجد ،ملاقات ها و سخنرانی های خمینی درجماران وجلسات هیئت دولت وجلسات مجلس شروع می شد با شعار مرگ برمجاهدین، وهرچه می گفتیم آقا بس کنید، وهرچه اعتراض می کردیم، به ضرب و شتم و شلاق وزندان، خمینی درمنتهای وقاحت می گفت خودشون ، خودشونو شکنجه می کنند، رسانه هاشم بطور شبانه روزی هیچ چیزرو فروگذار علیه ما نمی کردند، بعضی وقت ها من رادیو رو می گرفتم ساعت ۲ یا ۳ نصفه شب، یکی رو آورده بودند علیه مجاهدین، ازفساد درونیشون اززنشون ازمردشون ازوابستگیشون به آمریکا به شوروی به اسرائیل وبه عراق، درهمین کتابی که اشاره کردم اومده که ازروش می خونم، رژیم تنها به تبلیغات بسنده نکرد واهرمهای دیگر رانیزمورد استفاده قرار داد، دادستان کل درروز یازده آبان ۵۹، نشریه مجاهد را به جرم دروغ پراکنی، ممنوع کرد، نشریه آنها تا اواسط آذر ماه زمانی که سازمان یک چاپخانه زیرزمینی تأسیس نمود بطور مرتب منتشر می شد. کمیته های محلی تلاش کردند رهبران مجاهدین رو دستگیر کنند، اکثرآنها مخفی شده بودند اما بسیاری ازهواداران وکادرهایشان بازداشت شدند که بعد از خرداد ۶۰ اعدام گردیدند ،پاسداران دفاتر مجاهدین را بسته تظاهرات آنها را با آتش گشودن به سمت جمعیت و دستگیری های گسترده مختل ساختند، و از آن گذشته، حزب الله به احتمال قوی به دستور حزب جمهوری اسلامی نخیر به دستور خود خمینی، یک موج ترور رو شروع کرد، روزنامه فروشهایی که نشریه مجاهد رو می فروختند به گلوله می بستند افراد را که مظنون به هواداری ازمجاهدین بودن رو کتک می زدند ،خانه هارا با بمب مورد حمله قرار می دادند، مثل خانواده رضایی و مثل خانه خانواده رضایی، به دفاترانجمنهای دانشجویان مسلمان حمله می کردند ، کنفرانس هارا برهم می زدند ، بخصوص کنفرانس اتحادیه های کارگری، آنهارو، وبطور فیزیکی به جلسه هاحمله می کردند، وفریاد می زدند منافقین بدترازکفار هستند، تاسی خرداد ۶۰ این حملات حزب اللهی ها به همراه تیراندازیهای پاسداران منجر به کشته شدن هفتاد و یک تن ازمجاهدین شده بود.
.....
باید تصمیم نهایی رو می گرفتیم، زمان تصمیم گیری قطعی فرا رسیده بود، دربرابر ارتجاع مهیب و قهاری که می رفت خودش رو یکپارچه ویک پایه ، و بصورت مطلقه مستقر بکنه چون دیگه جای هیچ مانور و تحرک سیاسی باقی نمونده بود ، یا باید تسلیم می شدیم و به حیات خفیف وخا ئنانه رضا می دادیم ، وفی المثل مثل حزب توده درکودتای ۲۸ مرداد به مسئولیتمون پشت می کردیم ودرتاریخ ایران نفرین می شدیم، ویا می باید با سنگین ترین بهای ممکن با الهام از سید الشهداء حسین ابن علی( ع) به طرزی عاشورا گونه ازشرف خودمون وخلق درزنجیر مون نگهبانی می کردیم و ما این راه رو بر گزیدیم ...، و این نسل این راه را برگزید ، واز این پس سی خرداد، با همه درخشش و سرخ فامیش حد فاصلی شد، سرخگون و شاخصی
....
صد ها بار اعلام کرد رژیم که اینها ازبین رفتن، ولی امروزما همچنان افتخار می کنیم که وقتی گفتیم مرگ برارتجاع پاش ایستادیم و تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون هم خواهیم ایستاد همچنان که گفتیم سرنگونی سرنگونی
شعار جمعیت: خون شهیدان ما رنج اسیران ما درتوگره می خورد رجوی قهرمان ..
۳۰ خرداد روز شهیدان و زندانیان سیاسی -سخنان برادر در ۳۰خرداد۱۳۷۶
در سالروز شهیدان و عید مقاومت، بشارت جاودان برهمه جاودانه فروغها و کبوتران خونینبال میلیشیا. آنهایی که در شبانگاه ۳۰خرداد۱۳۶۰، با خروش آزادی و با مشتهای گرهکرده حتی اسمشان را هم به جلادان اوین ندادند.
بهراستی:
هنگامی که آنان با سرود زندگی برلب، بهسوی مرگ میرفتند،
امیدی آشنا میزد چو گل در چشمشان لبخند
بهشوق زندگی آواز میخواندند و تا پایان بهراه روشن خود باوفا ماندند.
و خوشا که امروز شما، شما مجاهدین و رزمآوران ارتش رهایی هم در داخل و خارج کشور، به راه روشنتان و بهعهد خودتون با خدا و خلق وفادارماندید. خوشا نسل وفا و مقاومت و ایمان که در این سالیان پرفراز و نشیب حتی اگر «کوهها جنبیدند» اما آنها از جایشان تکان نخوردند پابرجا و استوار ماندند؛
سرسخت و سرفراز بر چوبههای دار و تیرکهای اعدام و تختهای شکنجه:
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزلخوان و صُراحی در دست
و به همین دلیل امروز جای آن هست که با قطعیت و یقین بگوییم:
بگوییم از آن ماست پیروزی از آن ملت ماست
از آن ماست پیروزی، از آن ماست پیروزی،
از آن ماست فردا با همه شادی و بهروزی
و هر لاله که از خون شهیدان میدمد امروز
نوید روز آزادی است
-سخنان برادر رمضان۹۲ سی خرداد سالروزتأسیس ارتش آزادیبخش ملی
درباره ارتش آزادیبخش
مبانی مشروعیت و مرزهای سرخ مقاومت
نشست های رمضان ۱۳۹۲ در اشرف و لیبرتی
اگر از من، بعد از خروج از لیست، و بعد از اعلام مرحله سرنگونی و مؤسسان چهارم بپرسید از لحاظ خطی و استراتژیک، در مورد ارتش قیام یا ارتش آزادی چه چیز فرق کرده است، میگویم این دو تبدیل به یک چیز و در حقیقت دو روی یک سکه شدهاند.
در جمعبندی سال۱۳۸۴، زمانی که خامنه ای با احمدی نژاد رژیمش را یکپایه کرد، نان جنگ در عراق را خورده بود و سر بالا میرفت و ما هم در آن زمان در لیست بودیم. بنابراین در مؤسسان سوم در سال۱۳۸۵ بین ارتش قیام و ارتش آزادی تفاوت قائل شدیم. اما حالا دیگر صرفنظر از جنبه تاکتیکی، تفاوتی به لحاظ استراتژیک وجود ندارد. هر دو مفهوم و هر دو مقوله، در مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش ملی ایران در یکدیگر ادغام شدهاند. ولو اینکه این ارتش ابتدا نه فقط سلاح سنگین، بلکه سلاح سبک هم نداشته باشد و با تیمها یا دسته ها و یکانهای پراکنده و جداگانه، دست به کار شود. اما در هر حال به لحاظ استراتژیک و از بابت ساختاری، ارتش آزادیبخش است.
میخواهم بگویم که دعوای فرم و سازماندهی یا تیمبندی و یکان و همچنین تفاوت بین ارتش قیام و ارتش آزادی در مؤسسان چهارم موضوع حل و فصل شدهیی است. حتی اگر تیمها و یکانهای پراکنده هم باشند، باز هم در چارچوب تئوری جنگ آزادیبخش نوین و ارتش آزادیبخش ملی است. این با بازگشت به مبارزه چریکی، به لحاظ سابقه تاریخی، به لحاظ مرحله سرنگونی، به لحاظ سازمان رزم، و همچنین به لحاظ عنصر اجتماعی، سراپا متفاوت است.
بهخوبی میدانید که در برپا کردن یک ارتش، اصل موضوع سلاح نیست و سلاح را میشود آخر سر هم به آن وارد کرد، اصل موضوع ساختار و سازمان رزم است. افسران ارتش آزادیبخش به خوبی با این مفاهیم آشنا هستند و از جنگ در شهر تا جنگ در منطقه مرزی و عملیات متمرکز ارتش آزادیبخش، این مراحل را گذرانده اند.
ارتش آزادیبخش ملی ایران تا آزادی ایران در داخل خاک میهن اشغالشده در هر شکل و قالب ممکن و متناسب پیش خواهد تاخت.
از پیام ارتش آزادیبخش ملی ایران شماره۸ سالگرد عملیات چلچراغ
سالگرد عملیات چلچراغ فتح شهر مهران توسط ارتش آزادیبخش ملی ایران در سال ۱۳۶۷
فتح شهر مهران یکی از فرازهای باشکوه تاریخچه ارتش آزادیبخش ملی ایران، در ۳۰خرداد۱۳۶۷ است. پس امروز باید سالگرد آن پیروزی بزرگ و یاد شهیدان آن را نیز گرامیبداریم و به آنان درود بفرستیم.