فشارگرانی و فقر پس از افت شدید ارزش پول و بحران ارزی در حاکمیت آخوندهای دزد و چپاولگر، آنچنان گلوی کارگران و زحمتکشان و همه اقشار کم درآمد را می فشارد که حتی رسانه های رسمی رژیم آخوندی با عباراتی نظیر رگبار مصیبت، مصیبت بیامان فقر و استیصال، مصیبت فروپاشی معیشتی کارگر و یک جمعیت ۶۰ میلیونی در مرز گرسنگی مطلق، از آن یاد می کنند.
یک رسانه رژیم می نویسد: «از ۴۰ درصد گران شدن لوازمخانگی «ایرانی» گرفته تا بیش از ۸۰ درصد افزایش قیمت گوشت قرمز؛ همه این خبرها برای طبقه مزدبگیر، رگبار مصیبت است. مصیبت بیامان فقر و استیصال ....
سقوط ارزش ریال و به دنبال آن سقوط قدرت خرید دستمزد، هنگامی کلید خورد که قیمت ارز بیمحابا افزایش یافت. .... مزدبگیران و فرودستان بیش از دیگران متضرر شدند. آنها که ... فقط یک دستمزد ثابت داشتند قدرت خریدشان روزبهروز آب رفت و آنچه اتفاق افتاد، این بود که سفرههای خالی روزبهروز خالیتر شدند».
یک کارگزار رژیم با توجه به گرانیها و افول وضعیت معیشتی مردم گفت: «اعلام میکنند ۳۲ درصد لبنیات گران شده، ۸۵ درصد افزایش قیمت گوشت قرمز داشتهایم؛ بیش از ۵۰ درصد افزایش قیمت گوشت مرغ، بیش از ۱۰۰ درصد افزایش نرخ گوشت سفید ماهی، بیش از ۳۰ درصد افزایش قیمت میوه، در بخش مسکن بیش از ۱۴۰ درصد افزایش هزینه داشتهایم. در ارتباطات ۵۳ درصد افزایش داشتهایم. شما سر این طناب را بگیرید و همینطور جلو بروید».
وی افزود: «۷۲ درصد افزایش نرخ سبد معیشت یا به طریق اولی کاهش قدرت خرید داشتهایم. به عبارت دیگر سبد معیشتی که حدود دو میلیون و ۷۰۰ هزار تومان محاسبه شده بود، حالا بعد از چهار ماه و اندی به چهار میلیون و ۶۵۰ هزار تومان رسیده! این تفاوت کمی نیست یعنی همان سبد معیشتی که شب عید با هزار مکافات دو میلیون و ۷۰۰ هزار تومان مصوب کردیم و در نهایت نتوانستیم دستمزد کارگران را به همان رقم حداقلی برسانیم، حالا نزدیک پنج میلیون تومان است.
یک کارگر نمیتواند یک بار در ماه هم گوشت بخرد.
....فاصله خط فقر و تورم یک معضل بسیار بزرگ ایجاد کرده است. دولت به هیچ وجه نگران کارگران و دستمزدبگیران نیست؟ الان اوضاع به گونهای است که مشکلات معیشتی، تبدیل به یک معضل جمعی شده؛ کارگر، بازنشسته، کارمند، معلم، پرستار، فرقی نمیکند، همه درگیر این ناگواریها هستند».
یک رسانه دیگر رژیم در همین باره می نویسد: «قدرت خرید کارگران، ۷۲ درصد کم شده است یک جامعه ی بزرگ ۶۰ میلیونی در مرز گرسنگی مطلق هستند؛ این حقیقت تلخ، شوخی نیست؛ باید جدی گرفته شود.
اعداد و ارقام به شدت وهمناک است؛ فاصله ی عمیقی که در ماههای اخیر عمیقتر هم شدهاست؛ این چاه عمیق بی انتها به غایت ترسناک است اما برای درک وخامت اوضاع لازم نیست حتما این اعداد و ارقام را بدانیم؛ کافیست از خانه بیرون بیاییم؛ قصد خرید کنیم و به اولین فروشگاه مواد غذایی محل سکونتمان برویم؛ حتی اگر همه دستمزد ماهانه مان را یکجا خرج کنیم، با همه ی این پول، به اندازه ی نیاز یک هفته، مواد غذایی با کیفیت نصیبمان نمیشود. این واقعیت از همه اعداد و ارقام وهمناکتر است».