بروز بحرانهای حاد و لاعلاج اقتصادی و مالی که اکنون معیشت و زندگی جامعه دردمند ایران را تحت تاثیرات مخرب خود قرارداده است، بنابرتمامی دادههای حکومتی دیگر قابل بازگشت به دوران قبل نمیباشند. یک نمونه آن را میتوان در رشد بیسابقه بهای ارزهای خارجی، بهویژه دلار آمریکا در برابر افت شدید ارزش پول ملی جستجو نمود، امری که در منطق خود به رشد بیسابقه قیمت کالاهای اساسی و تورم گسترده راه برده است.
درحالیکه شش سال پیش و با آغاز کار دولت آخوند روحانی بهای دلار در سقف ۳۰۰۰ هزار تومان خرید و فرش میگردید، اکنون بنابرتازه ترین گزارشات از بازار، دلار طی روزهای گذشته به سقف ۱۲ هزار هشتصد تومان و در پارهای از شهرهای کشور تا ۱۴ هزار تومان نیز رسیده است. در این راستا و تنها کمتر از ۴۰ روز از برکناری رئیس قبلی بانک مرکزی، بازار ملتهب طی این دوران کوتاه شاهد افزایش ۱۴ درصدی بهای ارزهای خارجی بوده است.
در این رابطه خبرگزاری رویتر (۳ سپتامبر ۲۰۱۸) در گزارشی نوشت: «ارزش ریال به رکورد پایینترین سطح خود یعنی ۱۲۸ هزار ریال در برابر یک دلار رسید...در بحبوحه وخامت وضعیت اقتصادی و اعمال مجدد تحریمها توسط ایالاتمتحده، ریال در بازار آزاد، به رکورد پایینترین سطح خود در برابر دلار آمریکا رسید».
بسیاری از کارشناسان مسائل مالی بروز این بحران شدید ارزی در کشوری که روزانه قریب دو میلیون و هشتصد هزار بشکه نفت صادر میکند را در چند فاکتور مهم ارزیابی میکنند.
نخست باید به وجود فساد و سیریناپذیر بودن متولیان، کارگزاران و «ژن های برتر» در نظام آخوندی اشاره نمود که در منطق خود به بروز سوء مدیریت و صنعتی بنام «غارت حکومتی» راه برده است. بر این اساس به دلیل وجود اقتصاد رانتی و مجموعه عظیمی از شبکههای مافیایی و یا چنبره سپاه پاسداران و بیت خامنهای بر زیرساختهای اقتصادی و مالی کشور، بخش بزرگی از تحولات بازار تحت کنترل و نفوذ این جریانات مخرب میباشند و بدینسان با هر تحول کوچکی، به بروز بحران و رشد افسارگسیخته ارزهای خارجی و افت ارزش پول ملی را میبرند.
واقعیت دیگر در سوء مدیریت بهویژه از سوی دولت آخوند روحانی میباشد که خود اکنون به یکی از متولیان فساد و غارت در دیکتاتوری ولیفقیه تبدیل شده است. دستکاری های عامدانه در «ورود و خروج» حجم ارز به بازار از سوی بانک مرکزی و با هدف کسب درآمدهای میلیاردی در شرائط بحرانی، اکنون به یکی از شیوههای مخرب رژیم برای پر کردن صندوق حکومتی تبدیل شده است.
سومین پارامتر نیز وجود همان سیاستهای مخرب رژیم در زمینه بحران سازی، صدور تروریسم، برنامههای موشکی و یا اتمی است که به تبع آن به اجماع بین الملیل علیه رژیم و برای نمونه با خروج آمریکا از برجام و پیوستن بسیاری از بانکها و یا کمپانیهای بزرگ اروپایی به آن، به راه افتادن سیل تحریمها راه برده است.
بر این منطق از هم اکنون و پیش از راه افتادن تحریمهای ثانویه که قراراست صادرات نفت و پتروشیمی رژیم را هدف قرار دهند، بهخوبی میتوان به این واقعیت که سرانجام «ریال ایران بهسوی ناکجاآباد» خواهد رفت، رسید.