به یقین موج اعتصابت اخیر که روزانه در گسل های مختلف اجتماعی به نمایش گذاشته می شوند، مبین واقعیتی بنام« عبور از بحران های اقتصادی با هدف اعتراضات سیاسی» و در وهله نخست ترجمان همبستگی ملی آحاد مردم علیه سیاستهای مخرب دیکتاتوری خونٰریز و سرکوبگری است که اکنون بدلیل سیاست های مخرب خود در تروریسم، صدور بنیادگرایی، کشور گشایی، پولشویی، فساد و غارت، موشکی و یا اتمی، جامعه را دستخوش بحران های لاعلاج سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کرده است.
افزایش شدید بهای کالا و مایحتاج عمومی و رسیدن دلار به سقف ۱۵ هزار تومان، افت ارزش پول ملی، رشد بیکاری و نرخ تورم طی هفته های گذشته تنها گوشه ای از پازل این مجموعه بحرانها در ایران تحت حاکمیت آخوندی میباشند.
یک کارگزار حکومتی در بخش کارگری ضمن اعتراف به ابعاد وخیم گرانی، تورم و فساد سازمان داده شد حکومتی، که نه تنها کمر مردم و اقشار ضربه پذیر، بلکه حتی کسبه و بازاریان خرده پا را نیز شکسته است، می گوید:« چرا آقایان قیمت رُب گوجه فرنگی را نمیبینند که ۲۴۰ درصد گران شده؛ چرا گوجه فرنگی را نمیبینند که ۳۰۰ درصد گران شده؛ چرا سیبزمینی را نمیبینند که ۲۰۰ درصد گران شده؛ اینها اقلامیست که سفرهی من کارگر را تشکیل میدهد».
این وضعیت وخیم که اکنون به مانند سرطان، ریشه در جای جای کشور دوانده است، خود را نه تنها در کاهش قدرت خرید مردم، بلکه فراتر ازآن در بهم خوردن تعادل جامعه و هرچه عمیق تر شدن شکاف طبقاتی و فقر و فلاکت، آنهم در سرزمینی بروی اقیانوس منابع طبیعی مانند نفت و گاز به نمایش می گذارد.
در سایه این وضعیت مخرب است که اکنون تمامی آحاد جامعه و از جمله کسبه و بازاریان نیز در رنج و عذاب بسر می برند. گزارش فوق در ادامه قدری بهعمق رفته و با پرداختن به اجحاف و ستم حکومتی می افزاید: «سبد معیشت خانوار» همین گوشت و مرغ است، مگر؟! کارگر کرایه خانه ندارد که ۹۵ درصد گران شده؛ مگر هزینه ایاب و ذهاب ندارد که دستکم، ۳۳ درصد گران شده؛ چرا عوارض ورود و خروج از شهر را نمیبینند که صد درصد گران شده؛ به یُمن سیاستهای غلط همین دولتیها، همهی کارگران شدهاند «حاشیهنشین»؛ صبح که میآیند سر کار باید عوارض بدهند و عصر که میروند خانه نیز همینطور. چرا هزینههای نگهداری خودرو را نمیبینند که بالغ بر ۲۵۰ درصد افزایش داشته؟!». ( خبرگزاری حکومتی ایلنا ۱۵ مهر ۱۳۹۷)
اما پاسخ دیکتاتوری خامنه ای به این خواسته های برحق، همواره سرکوب، بگیر و ببند، اعدام و یا تحقیر مردم و اقشار ضربه پذیر به مانند پاسخ اخیر ولایتی و درخواست وی برای پوشیدن « لنگ» و خوردن « نان خشک» به مانند یمنی ها بوده است.
بقول خانم رجوی: «تا زمانی که آخوندهای فاسد و تبهکار بر سر کار هستند گرانی و رکود و فقر، همچنانکه روند نابودی محیط زیست ادامه دارد؛ تنها راه حل فاجعهای که همه کشور را فراگرفته، استقرار دموکراسی و حاکمیت مردم است».
همچنین اعتصابات کسبه و بازاریان طی روزهای اخیر در حالی گسترش می یابد که رژیم آخوندی به مانند سنوات و موارد مشابه گذشته، تلاش زیادی بخرج داده تا از ابعاد و حتی رسیدن اخبار آن به جامعه جلوگیری بعمل آورد.
اما وجود شبکه های مقاومت در داخل کشور و یا انگیزه های مبارزاتی مردم برای رساندن پیام اعتصابیون در شبکه های اجتماعی، تماما نشان از آن دارند که شهرهای کشور یکی پس از دیگری به مانند « مشهد، تبریز، کرمانشاه، سنندج، زاهدان، ارومیه، کرج، گرگان، زنجان، اراک، بانه، مریوان، سقز، پاوه، برازجان، کازرون، کنارک، چابهار، هیرمند؛ میاندوآب، سردشت، پیرانشهر، ایرانشهر و سراوان » به جمع اعتصاب کنندگان پیوسته و بدین سان کلیت نظام آخوندی را به چالشی ملی کشانده اند.