خون گوزن، جنگل پویان دیگری ست
بعد از صدای پویان
بعد از حریق سوخته خون شعله ور
بعد از حریق توفان
بعد از صدای جنگل
ایران
دیگر
مانند رودخانه خونینی ست
بر صخره های سختی می راند
از قله های رنج فرو می ریزد
در دره های دلتنگی می خواند
و زخم تابناک شهیدان را
با کاکلی شکافته و خونریز
بر سنگ و صخره کوبان
در خاک های گلگون
می گرداند
همپای رودخانه سوزان
باید مثل حریق توفان
بر فرق کوه و دشت برانم
زخم برادران شهیدم را
باید مثل ستاره هایی خون افشان
روی فلات سوگوار بگردانم
باید بغرم از جگر و چون شیر
با یال های خونین
در بیشه های خشم بمانم
رگبارهای آتش، افروخت
و استخوان و خون
در خانه و خیابان
آتش گرفت
سوخت
قلب گوزن های جوان
- قلب انفجار -
در چشمه های آتش و خون خفت
بادی هراسناک برآمد
قلب هزار چشمه ی خونین
در جنگل سیاهکل
آشفت
جنگل شکافت
و پانزده ستاره ی خونین
با نعره های سوزان برخاست از نهفت
و بر مدارهای گریزان چرخید
چرخید روی جنگل و
توفید روی شهر
بر فرق شب شکفت
با کاکلی شکافته
می راند
بر سنگ و صخره
رود
و نعره های من
پیچیده روی قله ی خونآلود.
گل های حزب سوخته ی دلشکستگان
مردان خشم و خوف
خونشعله های پیکر در خون نشستگان
وحشت فرو نهید و فراز آیید
از قله های قرمز شبگیر بنگرید
از قله های قرمز شبگیر بنگرید
با شاخ های خنجر
با چشم های خشم
روییده بر کرانه ی خون
جنگل گوزن