مجاهد صدیق عبدالله جعفر زاده در سال ۱۳۲۷ در قائمشهر متولد شد. وی فوقلیسانس مهندسی مکانیک، دبیر دبیرستانهای تهران و تویسرکان، قهرمان کشتی دانشگاه تهران و زندانی سیاسی در زمان شاه بود.
او از همان سال ۱۳۴۷ که وارد دانشگاه تهران شد و تحصیل در رشته مهندسی مکانیک دانشکده فنی را آغاز کرد، در فعالیتهای جنبش دانشجویی شرکت میکرد. در سال ۱۳۵۰ در دانشگاه با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و در ارتباط قرارگرفت. در اواخر بهمن سال ۱۳۵۲ دستگیر و زندانی شد و تا سال ۱۳۵۵ در زندان بهسربرد. پس از آزادی مجدداً به یاران خود پیوست و به ایفای مسئولیتهای خود پرداخت. پس از انقلاب ضد سلطنتی در نهاد محلات از بخش اجتماعی، در نشریه مجاهد و در بخش حفاظت انجام وظیفه کرد. در سال ۶۱ به منطقه مرزی اعزام شد و پس از تشکیل ارتش آزادیبخش در عملیات مختلف ازجمله در نبردهای فروغ جاویدان در سال۱۳۶۷، و مروارید در سال ۱۳۷۰ شرکت داشت.
دوران پایداری مجاهدین در اشرف، دوران درخشش قهرمانیهای عبدالله بود. او در همه هجومهای مزدوران و ایادی عراقی رژیم آخوندی به اشرف ازجمله در حمله روزهای ۶و۷مرداد ۱۳۸۸، و ۱۹فروردین ۱۳۹۰ در صف مقدم دفاع از اشرف جنگید و مقاومت کرد و پس از حملهٔ شش و هفت مرداد ۸۸ در اعتصاب غذای طولانی اشرفیان شرکت داشت.
در رزمگاه لیبرتی نیز در شرایط موشکباران عبدالله قهرمان با تمام توان در ساختن سنگرها و اقدامات پدافند غیرعامل فعال بود.
یاران مجاهد صدیق عبدالله جعفرزاده آنچه از او در ذهن دارند، چهرهای دلسوز، مایه گذار، مهربان، افتاده، فداکار و مسئولیتپذیر است که همیشه برای انجام پرزحمتترین و سختترین مسئولیتها پیشقدم بود.
پایداری خارقالعاده و تحسینانگیز او در اوج رزمندگی و نشاط در همه صحنهها، بهویژه در دوران نبرد با بیماری برای همه یارانش انگیزاننده و الهامبخش بود.
انقلاب درونی مجاهدین صحنه پرواز رهایی برای عبدالله بود. او همواره درنبرد ایدئولوژیک پیشقدم بود و عاشقانه میرزمید.
خودش این فراز از زندگی انقلابیش را «فاز فرازمند پرافتخار مواجهه، جنگ، و عبور پیروزمند از انقلاب ایدئولوژیک مریم» نامیده و دراینباره نوشته است:
«از سال ۶۸ مریم مرا در مقابل انتخابی سهمگین و درعینحال پرشکوه و پرفراز قرارداد... در مقابل مسئولیت ایدئولوژیک زمانه و مسئله دوران و به عبارت قرآنیاش جهاد اکبر.... و من از الیاف بندهای انقلاب مریم... تاج افتخار و کلاه شرف بافته و بر سر نهادم و تولدی دیگر یافتم و دنیای نوین و رحمت و رهایی مریم را لمس نمودم و پرواز به قلههای رفیع و لذتبخش انسانیت را از او آموختم... و به شکرانهٔ این نعمت عظیم و ثروت تمامنشدنی زمانه، لحظهای چشم را از آن دو گوهر بیهمتا و حجت زمانه و توقع و خواستشان برنمیبندم. و انشاالله که شایستهٔ این بار مسئولیت پرافتخار باشم».
مجاهد صدیق عبدالله جعفرزاده به هنگام ترک لیبرتی و هجرت به آلبانی در ۱۷بهمن ۱۳۹۴ در عهدنامهٔ خود همچون همیشه مجاهدت تاآخریننفس را انتخاب کرد و نوشت:
من مجاهد خلقم و هیهات گویان به دشمن ضد بشری، مهر مسعود بر سینه و پرچم مریم را در دستانم میفشارم
عبدالله قهرمان یقین و عزم خود را برای مجاهدت بیامان و سرنگونی دیکتاتوری ولایتفقیه، در آخرین سوگند خود در شب قدر به تاریخ ۱۵خرداد ۹۷ ازجمله چنین ترسیم کرد:
« بنام خدا و بنام مولای متقیان
و بهنام شیر همیشه بیدار و مهر تابان
عامل اصلی و تعیینکننده سرنگونی، یعنی سازمان غرق به خون و پرافتخار مجاهدین خلق با ۵۳سال نبرد بیامان علیه شاه و شیخ در اوج آمادگی و وحدت تشکیلاتی-ایدئولوژیک و سیاسی – استراتژیک با هزاران مجاهد جانبرکف است... و در این راستا و در این چهارچوب، مجاهد میمانم، مجاهد میجنگم و مجاهد خواهم مرد و همه افتخارم کسب سنگقبر مجاهد خلق هست .
مرگ بر اصل ولایتفقیه و آخوندهای دژخیم حاکم
درود بر راهبران باور و ایمانم، مسعود و مریم رجوی
عبدالله جعفرزاده
۹۷/۳/۱۵
سلام بر او در روزی که زاده شد. در روزی که به راه مجاهدت پای نهاد. در روزی که انقلاب رهایی را برگزید. در روزهایی که قهرمانانه پایداری کرد و در آندم که با نفسی مطمئن بهسوی پروردگار پر کشید.
خانم مریم رجوی درگذشت مجاهد صدیق عبدالله جعفر زاده را به همرزمان و بستگانش تسلیت گفت و افزود: مجاهدت و ثبات قدم برادرم عبدالله جعفرزاده در مبارزه برای آزادی مردم ایران، از زندانهای شاه تا مقاومت سازشناپذیر در برابر استبداد دینی، او را به الگویی آموزنده و شایان تکیه برای یاران و همشهریانش در قائمشهر تبدیل کرد.
درود بر او، که در آزمایشهای دشوار و ازجمله در مواجهه با بیماری، باروحیه جنگنده و با صبر انقلابی، به عهد و پیمانش باخدا و خلق وفا کرد و باسعادت و سرفرازی به همرزمان شهید و صدیقش پیوست.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.