یک ادلّه برای اثبات این بحران را باید در سوءتغذیه میلیونها کارگر جستجو نمود. بر این منطق وجود سوءاستفاده از وضعیت بحرانی در جامعه که بهیقین ماحصل سیاستهای مخرب آخوندی است و با ساری و جاری نمودن مقولهای بنام استثمار علیه این گسل زحمتکش، اکنون شاهد آن هستیم که چگونه سفرههای کارگران و خانوادههای آنان روز بروز خالیتر و فقیرتر میشوند.
یک گزارش حکومتی با اشاره به بروز بحران معیشتی در جامعه و بهویژه در رابطه با گسلهای کارگری مینویسد: «تهدید سلامت چقدر جدی است؛ چه دگرگونی اساسی در سبد غذایی خانوارهای فرودست رخداده است که شاهد افزایش چشمگیر بیماریهای مرگبار هستیم؟ چه بر سر سفرههای ایرانی آمد؛ دستهای خالی کارگران چه بلایی سر زنبیلهای خرید خانوار آورده است و خالی ماندن سفرهها چقدر سلامتی مردم را تهدید میکند؟». ( خبرگزاری حکومتی ایلنا ۱۹ آذر ۱۳۹۷)
ترجمان این جملات به معنای بروز انواع و اقسام بیماریها در میان اقشار ضربهپذیر و بهویژه کارگران و زحمت کشان، آنهم به دلیل وجود فقر و فلاکت روبه رشد میباشد، زیرا نخستین عاملی که بهیقین باعث بروز این بحران درمیان گسلهای ضربهپذیر شده است، همان برهم خوردن تعادل و توان مالی آنان میباشد.
برای نمونه درحالیکه کارشناسان حکومتی بصرات از رسیدن خط فقر در تهران به مرز ۱۰ میلیون تومان در و یا در شهرهای کوچک به مرز ۵ میلیون تومان در ماه سخن به میان میآورند ، چگونه کارگران با حداقل حقوق یکمیلیون و ۱۱۴ هزار تومان توان مقابله با هیولای گرانی و تورم رادارند؟
بر این منطق است که آنان بهناچار به سیاست انقباض اقتصادی و معیشتی روی آورده و بدینسان بهترین بستر را با حذف کالاهای اساسی، مواد غذایی، دارو و یا درمان و همچنین برای بروز انواع و اقسام بیماریها بهویژه در میان کودکان و نوجوانان خود فراهم میآورند. بنابراین گزارش «کاهش۵۳۱ کیلوکالری دریافتی روزانه از سهم سبد سالم و مغذی در کنار کاهش ۸۲ درصدی قدرت خرید، خانوار کارگری را برای بقا مجبور به "ارزانخری" کرده است. بله "ارزان خری" کلید مرگ خاموش خانوار کارگری است و عامل مهم بیماریهای متابلیکی همچون فشارخون، قند، چربی، تیروئید، آرتروز، ورم اندامهای تحتانی، چربی شکمی، نارسائی کبدی».
همچنین این گزارش در ادامه قدری به عمق فاجعه فقر در میان کارگران رفته و میافزاید: «در ماههای اخیر، مردم تا آنجا که توانستهاند از مصرف مواد غذایی خود کاستهاند؛ افزایش حداقل ۵۰ درصدی بهای اقلام خوراکی و تورمی که همه کارشناسان اقتصادی بر عدد ۲۵ بهعنوان درصد میانگین آن تکیهدارند، «گرسنگی» و بهتبع آن «فقر غذایی» را تبدیل به یک بحران جدی کرده است».
سوءتغذیه نیز ترجمان بروز همان فقر گسترده و سازمان دادهشده حکومتی میباشد که اکنون بسیاری از بیماریها مانند بیماریهای گوارشی، پوستی، بینایی، شنوایی، قلبی و یا قند و انواع سرطانها را به دلیل نبود مواد پروتئین و یا ویتامین لازم برای بدن به همراه میآورد.
این گزارش ضمن اذعان به واقعیتی بنام رشد افسارگسیخته چنین بیماریهایی در میان اقشار ضربهپذیر و کارگران ادامه میدهد: «اختلالهای سردرد (۱۴ درصد افزایش)، کمردرد (۲۳ درصد افزایش)، اختلالهای افسردگی (۲۳ درصد افزایش)، اختلالهای مرتبط با مصرف مواد مخدر (۲.۶ درصد افزایش)، اختلالهای اضطراب (۱۰ درصد افزایش)، دیابت (۷۳ درصد افزایش)، گردن درد (۳۰ درصد افزایش)، اختلالهای نوزادی (۲۳ درصد افزایش)، سایر اختلالهای اسکلتی ــ عضلانی (۳۴ درصد کاهش)، افت شنوایی مرتبط با افزایش سن (۳۲ درصد افزایش) و نابینایی و اختلالهای بینایی (۲۶ درصد افزایش)، عمدهترین مشکلات سلامت و عامل بیشترین ناتوانیها در ایران است».
بدینسان ملاحظه میشود که تبعات ادامه سیاستهای ضد ملی رژیم آخوندی با پروژههای مخرب تروریستی، کشورگشایی، موشکی و اتمی که هزینههای بسیار سنگینی را بر دوش مردم میهنامان قرار داده را باید اکنون جامعه دردمند ایران با پوست و گوشت و استخوانهای خود بپردازند.