زندگی مبارزاتی درخشان او، با شش سال مبارزه مخفی در چارچوب سازمان مجاهدین خلق ایران، سپس با فرماندهی عملیات نخستین در سال ۱۳۵۰ پس از دستگیریهای گسترده مجاهدین، آنگاه با هفت سال و نیم اسارت در شکنجهگاهها و زندانهای ساواک شاه، و سپس با نبردی چهلساله در برابر رژیم پلید آخوندی و شرکت در نبردها و کارزارهای متعدد و طولانی ممتاز میشود. ۴۶ سال همراهی بی تزلزل با مسعود رجوی، آنهم در کوران حوادث و بحرانها و کارزارهایی که از دل زندان قصر در سال ۱۳۵۱ سرچشمه گرفت، افتخار بزرگ ایدئولوژیکی و سیاسی اوست.
او از سوی دیگر با خلق و مدیریت و تنظیم آثار هنری و ترانه سرودهای زیبای سازمان مجاهدین خلق ایران، انقلابیگری را با متانت و وارستگی و با روحی لطیف و حساس درآمیخته بود.
او در پی چنان موسیقی و هنری بود که به توصیف خودش: «زبان سرکوبشدگانی است که سمفونی زندگی و سرنوشت در زنجیرشان، صدای شلاق و تعزیر است. ازاینرو به چنان موسیقی و هنری نیازمندند که صدای نبرد با سرنوشت تحمیلشده به آنان باشد».
پیام او که اسفند گذشته در کتاب خود منتشر کرد؛ از یادها نخواهد رفت که خطاب به جوانان ایرانزمین نوشت: «هرگز از رؤیاهای خود دست برندارید. باغم و یأس بجنگید. امید به ساختن دنیایی بهتر را زنده نگهدارید. خلاف جهت رودخانه شنا کنید. این کار سادهای نیست اما قوای به بند کشیده را آزاد میکند، برای تغییر کردن و تغییر دادن».
او همچنین نوشت که سرودههای این چند دهه «دفاع از کلمه مقاومت، کلمه آزادی، یا صدق، فدا، برابری، تسلیمناپذیری، ارتش آزادی، سرنگونی و انقلاب» است.
قهرمان پاکباز خلق، محمد سیدی کاشانی بهسوی رفیق اعلی شتافت و رستگار شد. او بافضیلتها و ارزشهای مجاهدیاش در صفوف مجاهدین و مقاومت ایران نیز جاودانه است.
به همه مجاهدین و خانواده بزرگ مقاومت ایران و اولازهمه به مسعود که در سال ۱۳۴۹ نزد فدائیان فلسطینی در الفتح و سپس در اوین و زندان قصر با یکدیگر بودند، تسلیت میگویم.