نه گشودی میان ره بارت
نه فرود آمدی به منزل ها
نه شدی سست در میانه ی کار
نه دلت رفت پیش غافل ها
باده از جام عشق نوشیدی
سرخو ش افتاده در مقاتل ها
باده ی عشق را بلی شاید
سر کشی با صلای "ناولها"
شور و شوق رهائی ات آخر
بشکند هیبت سلاسل ها
ره سپُردی به پهنه ی دریا
پشت کردی به امن ساحل ها
نشدی اهل منطق بازار
همنشین ات نی اند نازل ها
می رود کاروان تو تا صبح
دل بریده ز شام و "اهملها"
۱۱ ـ ۰۱ ـ ۲۰۱۹