استاندار ایوبونه با اشاره به انزوا و طرد و تحریم دیکتاتوری تروریستی آخوندها در عرصه بینالمللی گفت: آرزویم این است که سنگینترین تحریمهای به رژیم ایران اعمال شود. ما با سرفصل بسیار معنیدارتری ازآنچه گفته میشود در دیپلماسی اروپا مواجه هستیم، البته بهاستثنای کمیسر ایتالیایی آن، خانم موگرینی که هیچی حالیاش نیست، ولی کمکم متوجه خواهد شد. او جوان است... در این سرفصل دیپلماسی اروپا بالاخره چشمانش را گشوده و متوجه شده که با چه طرف حسابی مواجه است. این سرفصل در حال دوام گرفتن است.
ویژگی دیکتاتوریها این است که از عرف دیپلماتیک بینالمللی، بخصوص مصونیت دیپلماتیک برای پوشش فعالیتهایی استفاده میکنند که هیچ ربطی به دیپلماسی ندارد و بیثبات کننده است. نوعی فعالیت مخرب خشونتآمیز یا غیر خشونتآمیز است که قابلتحمل نیست.
من خودم تجاربی در این زمینهدارم چون در دوران کار حرفهایام ۴۷ دیپلمات شوروی را اخراج کردم. آنها به همان اندازه دیپلمات بودند که من اسقف اعظم هستم. البته کارشان را خیلی خوب انجام میدادند و به لحاظ کار حرفهای قابلتقدیر بود، اما مشغول فعالیتهایی در خاک فرانسه بودند که نامناسب بود. پرزیدنت فرانسوا میتران که اگر خوب فهمیده باشم محبوب همه در این سالن است و لایق این محبوبیت هم هست، بخصوص به دلیل نقشی که در ژوئن ۱۹۸۱ با پذیرش مسعود رجوی ایفا کرد، بله پرزیدنت فرانسوا میتران گفت: جاسوسی کار دیپلوماتها نیست. تازه آنجا موضوع فقط جاسوسی بود و نه تروریسم.
بنابر این اولین آرزوی من این است که اروپا در همین مسیر ادامه دهد و حالا که قاطعیت نشان داده، به ته خط آن برود؛ ته خط این منطق قطع روابط دیپلوماتیک با حکومتی است که هیچگاه به قوانین دیپلوماتیک احترام نگذاشته. چون اگر یک حکومت در جهان باشد که پشیزی ارزش برای مصونیت دیپلماتیک قائل نباشد، حکومت ایران است که آن را با تسخیر سفارت آمریکا و بعدها هم سفارت انگلستان نشان داد. این اولین آرزوی من است.
ولی آرزوی دیگری هم دارم که بلافاصله بعد از آرزوی اول میآید. آرزوی من این است که بازم به ته خط این اقدام برویم و ما، کشورهای اروپایی همانطور که در سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ نمایندگی سازمان آزادیبخش فلسطین را به رسمیت شناختیم، مقاومت ایران را به رسمیت بشناسیم. هیچ دلیلی نمیبینم که امروز مقاومت ایران را به رسمیت نشناسیم و یک استاتوی تقریباً دیپلماتیک و یک کرسی در سازمان ملل به آن ندهیم، بخصوص تا وقتی رژیم ایران جامعه جهانی را به چالش میکشد. نباید دررفتن به ته خط در اقداماتمان تردید به خود راه دهیم.
... من کارهای شمارا در اشرف دیدم، خوشبختانه به لیبرتی نرفتم، کارهای شمارا در آلبانی دیدم و قیاس میکنم با کمپهای پناهندگان فلسطینی که ۷۰ سال پس از اتمام درگیریها هنوز کجای کارند و در شرایط هرچهبدتر و وحشتناکتر زندگی میکنند.
وقتی میبینیم چهکارهایی از شما برمیآید، آنهم بدون کمک کسی و فقط با امکانات مقاومت و درزمانی به این کوتاهی، دیگر جای لحظهای تردید نسبت به نتیجه مبارزهای که آخوندها را مجبور به ترک قدرت خواهد کرد باقی نمیماند آنچه مهم است این است که مردم ایران بار دیگر فرصت، حق و اراده انتخاب را داشته باشند.
سخنران دیگر این مراسم اسقف ترقیخواه فرانسوی ژاک گایو بود. وی گفت:
خانم رئیسجمهور، دوستان عزیز،
آینده پیشاپیش نوشته نمیشود. سال ۲۰۱۹ وقایع جدیدی در پی خواهد داشت که ما به آن اشراف نداریم. همراه خواهد بود با عدم تعیینات زندگی. وقایعی غیرمنتظره در پیش خواهد بود. اینچنین است و در این شرایط است که من میخواهم با خضوع و خوشنودی دو آرزو را برای این سال بکنم.
اولین آرزو این است که شهامت پیمودن راه آینده را داشته باشید. این آرزو برای شما نیست، خانم رئیسجمهور، چون از وقتی شمارا میشناسم شهامت پیمودن راه آینده را داشتید. برای دوستانمان در اشرف۳ هم نیست؛ در فیلمها دیدیم که کمبود شهامت ندارند. آنها با شیوه زندگیشان، با مقاومتشان، باکارهایشان این شهامت پیمودن راه آینده را بارز کردند. بنابراین، این آرزو بیشتر برای ماست، اهالی اُور و سایر نقاط، تا در طی سال تسلیم حوادث نشویم، چون سال مهمی در پیش داریم.
این آرزو را بهطور خاص برای مردم ایران دارم، آنهایی که به مقاومت ادامه میدهند، به تظاهرات ادامه میدهند، به مبارزه ادامه میدهند، بخصوص زنانی که به خیابانها میریزند و ترسی به دل ندارند و حرفشان را میگویند و همگی آنها خواهان تغییر حکومت هستند. برای آنها آرزوی شهامت پیمودن راه آینده رادارم.
سپس، همچنان که شما الآن گفتید، امیدواریم که دول اتحادیه اروپا سیاست مماشات را کنار گذاشته و به مردم ایران در مقاومتشان و در همبستگیشان یاری برسانند.