این استعفا در حالی صورت میگیرد که «ماله کش» سیاستهای مخرب خارجی ولیفقیه، اکنون با بلند کردن پرچم تسلیم، یکبار دیگر بر وجود بحران و عمق شقه و شکاف در درون رژیم غرق در بحران آخوندی مهر تائید زد.
ظاهراً استعفای وی به دلیل «عدم اطلاع» به دلیل «دعوت» از جنایتکاری بنام «بشار اسد» خونریز به تهران میباشد، امری که به مانند آخرین قطرات، کاسه صبر وزیر خارجه حکومت را لبریز نمود و بدینسان به خروج وی از چرخه دولت راه برد.
سفر مخفیانه بشار اسد به تهران و دیدار وی با «عمود خیمه» نظام که تماما از سوی پاسدار قاسم سلیمانی، سپاه پاسداران «و نیروی تروریستی قدس، برنامهریزی و به اجرا گذاشته شده بود، در منطق خود مهر تائیدی بر این واقعیت است که اساسا دوایری مانند قوای سه گانه و یا پست و مقامهای دولتی در این حاکمیت، تنها مصرف» دکوراسیون «برای بیرون را دارند.
عدم مطلع نمودن جواد ظریف این سفر، دارای چند مضمون میباشد. نخست عدم اعتماد خامنهای به دستگاههای اجرایی و وبویژه به متولی سیاستهای خارجی است و در ثانی تائید این واقعیت است که «ولیفقیه» و بیت وی تصمیم گیرندگان نهایی برای مسائل و اسرار مگو در درون نظام میباشند.
سخن از سیستمی بسته و میرنده است که پایههای آن نه بر اصل «حاکمیت مردم» بلکه «ولایت» قرون وسطایی، انهم برای قرن بیست و یکم استوار شده است. آخرین اظهارات جواد ظریف پس از اعلام استعفا مبنی براینکه «امیدوارم استعفا تلنگری برای بازگشت وزارت خارجه به جایگاه قانونیاش باشد», بهترین ترجمان بر واقعیت در درون دیکتاتوری مذهبی حاکم بر مهین امان میباشد.
همچنین باید اذعان نمود که استعفای ظریف تنها امری تصادفی و یا براثر «خشم ناگهانی» از به بازی گرفتن نشدن در سیاستهای منطقهای رژیم نبوده است، بلکه ناشی از روندی منطقی بنام «فروپاشی» نظام آخوندی است. بر این اساس است که روزانه شاهد ریزش نیروهای زهوار در رفته نظام، فرار متولیان و یا آقازادهها به خارج، نقلوانتقال میلیاردها دلار از سرمایههای کشور به حسابهای بانکی و یا دریافت تابعیتهای بعضاً «چندگانه» در میان سران، کارگزاران و متولیان حکومت میباشیم.
بهرحال استعفای ظریف به مانند «آبی ریخته شده» میباشد که صد البته دیگر به جوی بازنخواهد گشت. متولیان رژیم از هم اکنون تلاش دارند تا ابعاد و خسارات ناشی از این «ضربه مهلک» را کم جلوه داده و یا با صحنهسازیهای قلابی وی را متقاعد به پس گرفتن استعفای خود نمایند، اما یک واقعیت به یقین در این میان نقش برجستهای ایفا کرده و همچنان ایفا خواهد کرد، و آن شکست پروژهای بنام «دولت تدبیر و امید» برای رسیدن به برجام و بن بت حکومت برای ورود به «اف ای تی اف» میباشد.